مگر میشود انسان باشی و درباره کشتن و رنگ مغز متلاشی شده یک انسان دیگر اینگونه با خنده تعریف کنی!؟
گوشهای از خاطرات کهنهسرباز اسرائیلی:
🔻رنگ مغزش را یادم است، بژ بود.
🔻یک کمربند مشکی داشت که زیبا بود، یکی از سربازان چون قبل من به او شلیک کرده بود، او کمربند را برداشت.
🔻ما زندانیهای زن و مرد داشتیم، یکی که اسمش راض بود کفش و لباس زیبایی داشت، یکی از سربازان لختش کرد و از پشت سه تیر به سرش زد و وسایلش را برداشت.
🔻اجساد خیلی خیلی زیاد بود، دو روز طول کشید تا از شر اجساد خلاص بشویم.