نقل است که در روز هفتم محرم، دو تن از فرزندان ذکور ناصرالدین شاه قاجار، در استخر کاخ در تهران غرق شدند.
با ترس و لرز بسیار، خبر را به سمع همایونی قبله عالم رسانیدند و منتظر امر ملوکانه ماندند؛ ناصرالدین شاه به جناب فرهاد میرزا نائب السلطنه، صاحب مصحف شریف قمقام الزخار، مدفون در حرم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام امر کردند:
نگذارید کسی از این موضوع باخبر شود و مردم بیخبر بمانند.
روز نهم محرم به شاه گفتند که برای مراسم تشییع و ترحیم، دستور چیست؟
شاه باز هم دستور داد این خبر در خفا باقی بماند. روز دهم محرم بعد از روضه و عزاداری مفصل روز عاشورا، شاه به جناب فرهاد میرزا دستور اعلام فوت فرزندانش و برگزاری مراسم را صادر کرد.
عرضه شد به قبله عالم که چرا اکنون؟
شاه در پاسخ چنین فرمود: چون مردم میآمدند تشییع جنازه و مراسم ترحیم و... ، به مجلس روضه آقا سیدالشهداء علیه السلام لطمه وارد میشد.
لذا رضا قلی خان هدایت در کتاب روضه الصفا اینگونه مرقوم نمودند که بعد از این واقعه وقتی مجلس ختم برای فرزندان ناصر برگزار شد، طلبهای که روی منبر در مجلس ترحیم بود، اینگونه قرائت کرد:
جان به قربان قلب شکسته ملوکانه قبله عالم که فرزندانتان چون جناب قاسم و جناب علی اکبر علیهما السلام در مقابل دیدگان پر مهرتان چون مرغ بسمل پرپر شدند!
در همین حال ناصرالدین شاه همانطور که روی کرسی جلوس کرده بود، با نگاهی غضب آلود چنان شیری که در حال غرش است، رو به طلبه کرده و گفت:
خفه شو! خدا دهانت را بشکند!
توله سگهای من کجا و جناب قاسم و اکبر کجا؟!
.
📚 زنبیل (فرهاد میرزا)
📚 روضه الصفا (رضا قلی خان هدایت)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@fadak_mzk