🌙 🌴آن زمان که من با ایشان ازدواج کردم خبری از جنگ و جبهه نبود. با خودم می‌گفتم که جنگی در کار نیست. البته شرایط زندگی با یک نظامی را خوب می‌دانستم چون در یک خانواده نظامی بزرگ شده بودم. 🌴 محمد هم اصلاً آدمی نبود که ته دل من را خالی کند، همیشه به من روحیه می‌داد. هیچ گاه حرفی از شهادت یا جانبازی برایم نمی‌زد. همسرم وقتی از مأموریت بر می‌گشت با آنکه خسته بود ما را برای تفریح بیرون می‌برد. 🌴نبودن‌هایش را در حداقل زمان ممکن جبران می‌کرد. محمد رزمنده گردان توپخانه بود و در رشته خودش که دیدبانی بود مشغول به کار شد. در کارش بسیار حرفه‌ای بود. زمانی که قبول مسئولیت می‌کرد بسیار درست و منظم کارش را  انجام می‌داد. 🥀 🥀 🕊🌷 ✨ 🌙