️️بیان خاطرات اسارت
♻️راوی : برادر آزاده
♻️حاج صادق مهماندوست
🔸️(49) آسایشگاه پاسدارها ؟!
برای بعثی ها ، شناسایی اسرای پاسدار و روحانی ، امری مهم و البته بسیار سخت بود . آنها به اشکال مختلف با شکنجه بچه ها ، آنها را مجبور می کردند که به زور هم که شده خود را پاسدار یا روحانی معرفی کند !؟
و اگر کسی زیر بار نمی رفت ، آن قدر کتک می خورد تا مجبور شود از سرناچاری هم که شده جهت رهایی از شکنجه ها ، اعلام کند که پاسدار یا روحانی است ؟؟! تا بدین ترتیب ، عراقی ها دل خوش کنند که توانسته اند تعداد زیادی روحانی و فرمانده و سپاهی از نیروهای ایرانی را اسیر و شناسایی کنند!
بعثی ها در مقطعی در اوایل اسارت تصمیم گرفتند که به اصطلاح ، پاسدارانی را که به ضرب کتک و شکنجه لو رفته یا توسط بعثی ها ؛ پاسدار شده بودند ؟!! را از بین دیگر اسرای بسیجی و ارتشی و .. جدا کنند
و برای اینکار با دوختن پارچه ای به رنگ صورتی در روی لباس آنان و بردنشان به آسایشگاه هایی جداگانه ، آنها را در نظر و دید خود قرار دهند که مبادا پاسداران ، با حضور در بین بچه، نسبت به راهنمایی و فرماندهی اسرا در اردوگاه های عراقی نیز اقدام کنند .
البته که بعثی ها ، در این نیرنگ نیز به لطف خدا و هوشیاری بچه ها و تدابیر عزیزان سپاهی ، ناکام ماندند .
🌼🌹🌼