📚 کلاغی بر درختی نشسته و تمام روز خود را بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد. خرگوشی از آن جا عبور می کرد. از کلاغ پرسید : آیا من هم می توانم مانند تو تمام روز را به بیکاری و استراحت بگذرانم؟ کلاغ حیله گرانه گفت : البته‌ که می تونی. خرگوش کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد ناگهان روباهی از پشت درخت جَست و او را شکار کرد. کلاغ خنده زنان گفت: برای این که مفت بخوری و بخوابی و هیچ کاری نکنی . باید این بالا بیایی . ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @faghatkhoda1397