✳ بی خیال تلاش کردن نشو ما که به زیبایی و خوبی مقصد مطمئنیم، حرکت را هم شروع کردیم اما چه اتفاقی می‌افتد که سرعتمان را کم و کمتر می‌کنیم. مقدار استراحت‌ها را زیاد کرده و دیگر مثل اول بانشاط و سرزنده به سمت مقصد نمی‌رویم؟ ماجرا کمی عجیب نیست؟ تازه! کمی که با همین حال خسته و بی‌انگیزه می‌رویم، به‌طور کامل دور می‌زنیم، برمی‌گردیم دوباره در همان نقطه اولی که بودیم می‌ایستیم. آیا این‌که به مقصد نرسیدیم تقصیر راه بوده یا تقصیر مقصد؟ شاید هم هیچ‌کدام.  بسیاری از ما وقتی خواستیم کار جدیدی را شروع کنیم با همین سرعت و نشاط شروع به کار کرده‌ایم اما پس از مدتی که کار را نصفه و نیمه رها کردیم، شاکی می‌شویم که چرا به نتیجه دلخواهمان نمی‌رسیم؟ مثلاً چرا نتوانستیم سحرخیز باشیم یا نتوانستیم درس‌هایی که لازم بوده را مرور کنیم. چرا نتوانستیم در مهارتی مثل خطاطی خودمان را به آزمون رسانده و قبول شویم. جواب همه این‌ها معلوم است ما از نیمه‌راه بی‌خیال تلاش کردن شدیم. بعضی‌هایمان ممکن است مشکل را از اصل آن کار بدانیم. مثلاً فکر کنیم رفتن به کلاس خوشنویسی کلاً بی‌فایده است یا هیچ‌کس نمی‌تواند با پس‌انداز کردن‌های ذره‌ذره به‌جایی برسد.  یکی از ترمزهای اساسی برای شروع کارهای جدید، همین افکاری است که در ذهن داریم. یعنی تا فکر تازه‌ای به سرمان می‌زند، بخشی از ذهنمان شروع به نق زدن کرده و می‌گوید: با تصمیم‌های قبلی چه گُلی به سر دنیا زدی؟ این بار هم مثل همیشه تصمیمت را نیمه‌تمام رها می‌کنی. ولی ما قول داده‌ایم که ناامید نشویم.