این رفتنِ یهویی به مشهد! ‏این گریه ها و استغاثه ها، حکایت از نبأیی عظیم داشت ‏ما اما... اسیر ظواهر شدیم ‏گیر دادیم به نورپردازی صحنه و تیپ و استیل آقا ‏یقینا این مرد از اسراری آگاست که سینه های ما گنجایش دانستن اونا رو نداره ‏⁧