تصویری که در واپسین لحظات عمرِ امیرا سانچز Omayra Sanchez دختر سیزده ساله کلمبیایی،از وی گرفته شده است،بی شک یکی از تأثیرگذارترین عکس های تاریخ است؛تصویری که در زمان انتشار خود دنیا را در شوک و اندوه فرو برد در کشور کلمبیا یک کوه آتشفشانی مرتفع قرار دارد که دهانه ی آن و دامنه هایش پوشیده از برف و یخ است. این کوه حدود صد سال خاموش بود تا اینکه در شب ۱۳ نوامبر سال ۱۹۸۵ منفجر شد.گدازه های داغ کوه، باعث آب شدن برف های دامنه شدند و سیلی سهمگین به راه افتاد گل و لای روستا را به یک باتلاق بزرگ تبدیل کرده بود و امیرا سانچز در باتلاق گیر کرده بود او به مدت سه روز در همین حالت ماند. امدادگران سعی داشتند تا امیرا را نجات دهند؛ اما این کار شدنی نبود. آن ها باید پاهای او را قطع می کردند، ولی گل و لای اجازه ی این کار را به آن ها نمی داد در ضمن خون امیرا سانچز به دلیل ماندن بیش از اندازه در آب دچار فساد و بیماری شده بود. خالی کردن آب های اطراف نیز نیازمند دستگاه های خاص بود که صعب العبور بودن منطقه چنین اجازه ای را به آنان نمی داد امدادگران در این مدت به او آب میدادند و با او حرف می زدند تا ترسش از بین برود. او نیز برای امدادگران آواز می خواند و از آنها نوشابه و شکلات خواسته بود اما در میان همین آواز خواندن و خوشحالی، ناگهان گریه می کرد و دعا می خواند.امدادگران هم که کاری از دستشان برنمی آمد با او گریه می کردند. آخرین درخواست امیرا این بود که پس از مرگش مواظب خانواده اش باشند.او این حرفها را گفت و برای همیشه چشم هایش را بست.چشم هایی که سه روز و سه شب،زنده ماندن را التماس میکردند. 🎯 @Farajaleb