🔴 فساد در دربار پهلوی
🔸 رابطه فرح و جوادی در یك دربار فاسد، امر غیرمنتظرهای جلوه نمیكرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میكرد. فرح نهتنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت، بلكه دستور داد تا اتاق یكی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیك او باشد.ملكه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً كاری میكرد كه به محمدرضا لطمه بخورد.»
ملكه مادر در عكسالعمل به این ماجرای عشقی مینویسد: «خب چه كار میتوانستم بكنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت میشد. این بود كه خودم فرح را خواستم كه به او نهیب زدم و زنیكه گدازاده خجالت نمیكشی این قبیل كارها را جلوی چشم كاركنان دربار انجام میدهی؟» البته ملكه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافهگویی میكند. چطور ممكن است شاهی كه خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی میپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملكه تأییدی بر استنباط ما باشد.
▫️ فرح گفت: «درست گفتهاند، شاه میبخشد؛ شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایینتنهام را دارم!»اختیار پایینتنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یك بار دیگر كه فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یك اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد كه همه «اختیار پایینتنه خودشان را دارند.»
ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یك شب در كافه محله لاتن با وی كه یك دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یك عشق آتشین بین آنها ایجاد كرد. در ابتدا، كار آنها لاس زدنهای پاك! بود، ولی دیری نپایید كه این لاس زدنها تبدیل به بوسههای بسیار عاشقانه شد.»
این رابطه همچنان برقرار بود تا اینكه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامهها فهمید كه فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم كه بودم، برای تو ملكه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده كه دوستی ما در قلب ما هر طوری كه شده است، باقی بماند.»
فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملكه را نمیكرد و با هر بیسر و پایی طرح مراوده میریخت. از جمله با مربی اسكیاش كه یك نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد.
رفتار جلف فرح در كاخ یك مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح كه از شاه میخواست استراحت بیشتری بكند با لحنی پرخاشكنان گفت: «تنها یك راه برای استراحت كردن من وجود دارد و آن هم این است كه از دعوت كردن این بچه خوشگلها كه دور و برتان میگردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدمها دور و برم را گرفتهاند چطور انتظار دارید كه استراحت كنم؟»
درباریان شاه چنان در فساد غوطهور بودند كه گاه دست به اعمالی جنونآمیز میزدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، همآغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمیگذاشت. حتی فریده دیبا در مهمانی كاخ سفید از اینكه مردان و زنان یكدیگر را در حضور هم میبوسند و خیلی صمیمانه با زنان یكدیگر در حضور هم میرقصند، سخت تعجب میكرد، ولی هنوز غرق در تعجب بود كه «كندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم درحالی كه دستهایش را دور كمر ژاكلین حلقه كرده بود با او رقصید.»
پرده دری فرح در زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اخلاقی را عموم ما با جشن هنر شیراز می شناسیم ولی فرح، هنر نمایی ها و هنر پروری های(!) دیگری هم داشته است که یک نمونه آن حمایتش از آشور بانی پال بابلا (یکی از نمادهای انحطاط و استهجان و ابتذال هنر در کشور) بوده است.
«آشور بانی پال بابلا یکی از هنرمندان سوپر مدرنیست !! و خیلی خیلی پیشتاز !! بود که دستی در تمام به اصطلاح هنرها داشت. شعر می گفت، نمایشنامه می نوشت، کارگردانی می کرد، ادعای فیلم سازی و عکاسی داشت.
او در سال های آخر حیات رژیم پهلوی، نمایشگاه عکسی از صُوَر قبیحه و عکس هایی در ابعاد بسیار بزرگ از پایین تنه خود ترتیب داده بود، که فرح پهلوی شخصاً این نمایشگاه را افتتاح کرد و او را به خاطر "ابراز شجاعت در شکستن مرزهای رو در بایستی فرهنگی" (این عبارت دقیقاً عین گفته فرح پهلوی خطاب به آشور بانی پال بابلا، پس از دیدار از نمایشگاه عکس او بود) مورد تفقد قرار داد و یک بورس مطالعاتی در اختیار او گذاشت و او را به فرانسه فرستاد.👇