|•🕊🌷🕊•| 🌷قبل از تحویل سال نو ۱۳۶۵ بود. فرمانده دسته آمد و گفت: همزمان با تحویل سال‌نو می رویم به طرف خاکریزها و به طرف دشمن حمله می‌کنیم. 🌷چون این فرد بزرگ‌ترین فرد از لحاظ سنی بود همان شب تصمیم گرفتیم که فردا برای عید دیدنی به دیدار ایشان برویم ولی قبل از این‌که ما به دیدارشان برویم ایشان به دیدار خدا رفت و در روز عید🕊 شهید شد. ✍راوی: احمد دریانی ✍پ.ن: هفت سینی که به جای سکه، سماق و سرکه←سرنیزه، سلاح،سنگر،سمبه و سقوط صدام در خود داشت. 🌷 هر «سین» که روی سفره گذاشته می‌شد نشانی از جنگ را با خود به همراه داشت. برخی گردان‌ها برای تکمیل هفت سینشان مین سوسکی، مین سبدی و سیم تله انفجاری می‌گذاشتند، آنها هر روز با تمام این «سین»ها زندگی می‌کردند. 🌷 «سین»هایی که پلی بود برای رسیدن به «شین» شهادت🕊. 🌷سفرهایی هم وجود نداشت و رزمندگان با انداختن چفیه و تکه پارچه‌های تمام وسایل را روی آن می‌گذاشتند و تلاش می‌کردند به هر نحو ممکن مراسم نوروز را در جبهه اجرا کنند. 🌷 سفره‌های ساده و بدون ادعای نوروز رزمندگان، مملو از عشق، اخلاص و ایثار بود و همگی از این سفره سیراب می‌شدند و در ذهن رزمندگان بسیاری ماندگار شده است. . . . 🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d