خاطرات فرمانده اسماعیل-۲.mp3
1.29M
💬 خاطرات 🏴 💠 روزی از میدان شهدای تهران می گذشتیم. از ستاد مشترك برگشته بودیم و راهی شهر مقدس قم بودیم. صدای (س) در آن میدان – كه از سوی یك نوار فروشی بلند شد- را به خود گرفت و او بود كه با شنیدن نام آن حضرت ، همراه با آن نوای غم انگیز ، دل از دست داد.😭 سردار نزد نوار فروش رفت و گفت: 📎 ادامه داستانک در فایل صوتی..👆 📝 راوی: دکتر محمد صالحی (راننده سردار شهید دقایقی)  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌           ╭┅────────────┅╮ ‎‎‌‌‎‎🖤🥀🖤🥀🖤 ‎‎‌‌‎ ‎‎‌‌‎‎‎🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d ╰┅────────────┅