ا براندازی، دارای 4 مرحله است که در طول هم قرار دارند:
1- مأیوسسازی(Demoralization)
این مرحله میتواند ۱۵ تا ۲۰ سال به طول انجامد، زیرا این حداقل سالی است که برای آموزش یک نسل لازم است. البته این زمان بنا به شرایط کشورها و مقاومت آنها، تغییر میکند و امکان دارد حتی سه نسل به طول انجامد. عمده فعالیتهای این مرحله توسط خود افراد و سازمانهای کشور هدف، به دلیل فقدان استانداردهای اخلاقی، انجام میشود. مأیوسسازی بسیار مهم است، زیرا توانایی پردازش اطلاعات معتبر را از مردم هدف سلب میکند. حتی وقتی اهداف مأیوسسازان از سوی مقابله کنندگان با آنها در داخل کشورهدف، با بهترین روش بر آنها اثبات شود، باز هم از پذیرش آن امتناع میورزند. معمولا مأیوسسازی در میان جوانان بسیار آشکارتر است، چرا که ایمان آنها به کشورشان به طور سیستماتیک در طول زندگی آنها توسط آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانهها از بین میرود. احساس حقارت در مردم کشور هدف با مأیوسسازی ارتباط تنگاتنگی دارد. براندازان برای اینکه بتوانند ایدئولوژی خود را بر مردم کشور هدف دیکته کنند، بایستی آنها نسبت به جامعه و تاریخ ملی خود احساس حقارت کنند تا خود را مستحق سلطه بدانند. ( ایست مد نیوز، ۲۰۲۰)
2- بیثباتسازی(Destabilization)
مرحله دوم، بیثباتسازی، در صورت موفقیت کامل مرحله مأیوسسازی، بسیار سریعتر است و تنها دو تا پنج سال وقت نیاز دارد. در این مرحله ، بنیانهای اقتصاد ، سیستم سیاسی و فرهنگ مردم مورد حمله قرار میگیرد، در حالی که جمعیت مأیوس نمیتواند دفاع زیادی انجام دهند. در این مرحله، ایدههای براندازان تاثیر زیادی بر اقتصاد و حتی وضعیت نظامی کشور هدف میگذارد. در اصل، یک جمعیت مأیوس تمایل پیدا میکند که بدترین انتقادات جامعه خود را باور کند، در حالی که یاد میگیرد مدافعان آن جامعه را دشمن خود ببیند و دشمنان مشهور و واضح خود را به عنوان متحد خویش قلمداد کند. مدافعان خویش را دارای استانداردهای سختگیرانهای بداند، در عین حال، هر انتقاد بیاساسی را صادق بگیرد. افراد مأیوس، اعتقاد خود به ملت، تاریخ و آرمانهای خویش را از دست میدهند و افراد بیثبات، ایمان خود نسبت به یکدیگر را از دست میدهند. ( ایست مد نیوز، 2020)
3- بحران(Crisis)
زمانی که جامعه بیثبات شد، زمان برای ایجاد بحران فرا رسیده است. بزمنوف در دهه هشتاد برآورد میکرد شش تا هشت هفته طول بکشد. البته با سرعت اینترنت، بحران میتواند خیلی سریعتر پیش برود. بحران باعث وحشت مردم مأیوس و بیثبات میشود تا حمایت از قانون و آرمانهای خود را رها کنند. بحران به دنبال مشروعیت زدایی از ابعاد مختلف سیستم موجود است که قبلاً با روند طولانی مایوسسازی و بیثبات سازی آماده پذیرش شده است. کسانی که ارگانهای ارتباطات عمومی را کنترل میکنند، این قدرت را دارند که تصمیم بگیرند کدام جنبههای سیستم تحت بحران قرار بگیرد. تهدید بحران برای ایجاد رعب و وحشت در طبقه متوسط و پایین برای پذیرش دستور کار سیاسی که به طور فعال با منافع آنان دشمنی میکنند، ضروری است. این مرحله منجر به مرحله چهارم براندازی میشود؛ پیشنهاد برای از بین بردن درد و ترس با پذیرش سلطه سیاسی. ( ایست مد نیوز، 2020)
4- عادی سازی (Normalization)
پس از بحران، با تغییر شدید ساختار قدرت و اقتصاد، شما به اصطلاح دوره عادی سازی را دارید که ممکن است به طور نامحدود ادامه یابد. در این مرحله براندازان به مردم قول میدهند که انواع خوبیها و بهشت را روی زمین داشته باشند بدون اینکه به دنبال تحقق آن باشند. این مراحل هرکدام به نحوی در عراق و افغانستان پیاده شد.
ادامه دارد...
@farooq313