ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ: ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ. ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ. ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ. ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی. ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن، ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ! ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ. ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...! و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد........... 😭😭😭😭😭 شهید رضا قنبری، معروف به شهید خندان 🌷«یادی که دردلهاهرگزنمی میردیاد شهیدان است»🌷 💠@farzandaneallame