کدو قلقله زن ۲۰۱۹ ننه پیرزن و در یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود پیرزنی بود در یک کشور خیالی، روزی تمام مدارک شناسایی و تحصیلی خود را به همراه چند عکس آرایش کرده از دوران جوانی برداشت تا برود و در انتخابات ثبت نام کند. رفت و رفت و رفت تا در چهار راه اول به یک گرگ رسید. گرگ که یک دستش مچ‌بند سبز بود و دست دیگرش مچ‌بند بنفش به پیرزن گفت: «آهای ننه پیرزن کجا میری؟ بیا که وقت خوردنت رسیده.» پیرزن که از آن پیرزن‌های دنیا دیده بود نگاهی به دست‌های گرگ انداخت و گفت: «من که پیرم و پوست و استخونم اما اگه منو نخوری، بهم رای بدی، کاندیدا میشم، رای میارم، حصرو برمیدارم». گرگ کمی سرش را خاراند و گفت: کافی نیست. پیرزن در همین لحظه با گوشی آیفون ۱۱ خود ربنای شجریان را پلی کرد. گرگ پس از شنیدن صدای استاد اشک در چشمانش حلقه زد و راه را برای پیرزن باز کرد. پیرزن رفت و رفت و رفت تا در چهار راه بعدی به یک پلنگ رسید. پلنگ گفت: «آهای ننه پیرزن کجا میری؟ هیچ جا نرو که من خودم میخورمت». پیرزن نگاهی به سرتاپای پلنگ انداخت و گفت: «تو بیا اینو بخور» و به پاستیلی که از کیفش درآورده بود اشاره کرد. پلنگ که از آن داف‌های اینستاگرامی بود پاستیل را از پیرزن گرفت و گفت: «داشتی کجا می‌رفتی؟» ننه پیرزن جواب داد: «دارم میرم کاندیداشم رای بیارم تهرانو لس آنجلس کنم» پلنگ سریع یک استوری با پیرزن گذاشت و نوشت: «یه روز خوب با کاندیدای مهربون و پاستیلی» و راه را برای پیرزن باز کرد. پیرزن رفت و رفت و رفت تا به یک شیر رسید. شیر گفت:«آهای ننه پیرزن کجا میری؟ هیچ جا نرو که من خودم میخورمت». پیرزن که از فاز شیر سر در نمی‌آورد همه‌ی موارد قبل اعم از رفع حصر، پاستیل، کنسرت، کرسنت و آن چیزی که در ذهن مریض شماست را برای شیر بازگو کرد. اما هیچ کدام از اینها به اقصی نقاط بدن شیر هم نبود چون شیر سیر نبود. شیر گفت:« من گشنمه هیچ جا نرو میخورمت» پیرزن بعد از اینکه از کار و بار شیر پرسید و فهمید که مدتی است به دلیل واردات شیرهای چینی بیکار شده است. مثل همه‌ی مادربزرگ‌ها دست در یقه خود کرد و از آنجا یک کلید درآورد و به شیر گفت: «نگران نباش من صد روزه همه‌ی مشکلات تو رو حل میکنم، اووونچنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که نیازی به خرگوش‌های یارانه‌ای نداشته باشی» اما شیر که گوشش از این حرفا پُر بود گرفت پیرزن را به هفت روش سامورایی خورد. ما از این داستان نتیجه میگیریم که جای حیوانات وحشی در شهر نیست. قصه‌ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید. حاج هیتلر http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339