دوباره اردیبهشت دوباره ۲۷ دوباره .... ۲ سال است که این روز برایم روز خوشی نیست تلخی ها بیشتر شده و تنها خدا می داند که بر دل ،جان و روحم چه می گذرد سخت غریب شدم سخت شده روزگارم دلیلش را فقط من می دانم و خدایم و راه چاره و فرج را فقط خدایم می داند مانده م سرگردان و متحریم مانده ام نالان و غریب گاهی راضی هیچ نداشتی ولی آنی که باید باشد را داشته باشی تو خودت بهتر میدانی معبودم هدفم و نیتم را در هر حرف و کاری که میکنم تمام وجودم را فدایی و قربانی خنده و رضایتت میکنم و روز نابودی من است آن روز که تو از من رنجور باشی چه رسد به خشم و روی برگردانی از من چه زیباست صبح و شب تلاش برای رضایت و شادمان ز خنده ت و.... و چه رنجر آور است ناراحتی و خشم ت ایکاش صابر و سینا در کنار بودند ایکاش مرد بودم ایکاش پناهی بودم ایکاش تیکه گاه امن بودم ایکاش آن روزگار خوش برگردد... خدای من همیشه همه جا و هر لحظه توکل م بر توست به امید خودت @fasele_rejat131