🌸حضرت سید الشهدا علیه السلام در کربلا و ورود عمر بن سعد (قسمت چهارم)🌸 عبیدالله در نامه ای به عمر بن سعد چنین نوشت : حسین و اصحاب او را مانع شو که از آب هیچ نچشند چنان که با عثمان بن عفان همین کار را کردند . در هشتم محرم عمر بن سعد ، عمر بن حجاج زبیدی را با ۵۰۰ سوار به شریعه فرستاد و میان سپاه  حسین علیه السلام  و آب فرات حائل ایجاد کردند. در روایات آمده است عبیدالله بن حصین ازدی به بانگی بلند به حضرت حسین علیه السلام گفت : ای حسین این آب را میبینی  ؟ والله همرنگ آسمان از آن قطره ای نچشی تا از تشنگی درگذری . [علی لعنه الله علی القوم الظالمین] حضرت علیه السلام فرمودند : خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز . از حمید بن مسلم حکایت شده است وی پس از شهادت حضرت به بیماری دچار شد که هر چه آب میخورد ، قی میکرد و فریاد العطش العطش سر میداد. روزگارش چنین گذشت تا به درک واصل شد . 🌴🌴🌴 ابن زیاد شش هزار سوار دیگر به سوی عمربن سعد فرستاد و از ششم محرم او را به جنگ برانگیخت . وقتی حبیب بن مظاهر سپاه عمر بن سعد را دید ، از حسین علیه السلام اجازه گرفت تا نزد طایفه ی بنی اسد برود و از آنها طلب یاری کند . با کسب اجازه از حضرت به سمت طایفه ی بنی اسد رفت و از آنها خواست که به جنگ با عمر بن سعد رفته و حسین علیه السلام را یاری کنند . پس نود مرد از آن قبیله به یاری پسر دختر پیغمبر ، حسین علیه السلام، شتافتند. چون خبر این قضیه به عمر بن سعد رسید و او چهارصد سوار به فرماندهی ارزق به سمت قوم بنی اسد فرستاد. قبیله بنی اسد که توان مقابله با چهار سوار را در خود ندیدند ،بازگشتند و نقل شده آن قوم از ترس حمله ی عمر بن سعد به آنها ،همان شب ازآنجا کوچ کردند . حضرت پس از شنید داستان قوم بنی اسد ، کلنگی برداشتند و پشت خیمه زنان گودالی کندند .آب گوارایی از آن بیرون تراوید .در کتاب مدینة المعاجز این قضیه به عنوان معجزات حضرت عنوان شده است . 📚 کتاب نفس المهموم  فی مقتل سیدنا الحسین المظلوم علیه السلام ، ترجمه ی مرحوم آیت الله ابوالحسن شعرانی(قدس سره)،باب دوم ، فصل شانزدهم 📚 کاری از گروه مذهبی المستعان بک یا صاحب الزمان علیک السلام (مطالعه تحقیق تلخیص و تایپ) 💚عبد نوشت 💚 کربلا یعنی نوای العطش روی لب ها رد پای العطش کربلا یعنی سرا پا سوختن تشنه لب بین دو دریا سوختن کربلا یعنی که سقای ادب در کنار شط بیفتد تشنه لب کربلا یعنی حضور فاطمه پیش سقا در کنار علقمه کربلا یعنی تبسم بر اجل نزد قاسم مرگ احلی من عسل کربلا یعنی علی اصغر شدن تشنه بردوش پدر پرپر شدن کربلا یعنی فغان و التهاب خیره بر گهواره چشمان رباب کربلا یعنی که رزم حیدری اکبر آسا غرق خون جنگ آوری کربلا یعنی وداع زینبین پشت خیمه با گل زهرا حسین کربلا یعنی حضور گرگها بر خیام یوسف آل عبا کربلایعنی یتیمان حسین گریه در شام غریبان حسین کربلا یعنی شرف در یک کلام بر حسین وکربلای او سلام السلام ای کعبه آمال ما ای صفا و شور و عشق و حال ما خاک تو دارالولای اهل دل مروه و سعی و صفای اهل دل کربلا بوی خدایی میدهد عطر ناب آشنایی میدهد 💔المستعان بڪ یا صاحب الزمان علیڪ السلام💔