توبه و استغفار از دیگر اموری بود که صالح نبی بر آن تاکید داشت و قوم خود را به استغفار و توبه از شرکی که به آن معتقد بودند، ترغیب میکرد.
توبه و طلب استغفار اولین گامی است که خداوند در پیش روی انسان برای جبران خطاها و بازگشت وی به راه راست گذاشته است.
در بیان تفاوت میان استغفار و توبه گفتهاند: استغفار طلب عفو و چشم پوشی از گناهان گذشته، بدون در نظر گرفتن آینده است؛ اما توبه طلب عفو از گذشته، همراه با تعهد به ترک گناه در آینده میباشد.
در آیه دیگر، بعد از دعوت به توحید، قوم ثمود را مورد مؤاخذه قرار داده و فرمودند: «...قَالَ یا قَوْمِ لِمَتَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ...»
«...گفت: ای قوم من! چرا برای بدی قبل از نیکی عجله میکنید (و عذاب الهی را میطلبید نه رحمت او را)؟!...»
مراد از سیئه قبل از حسنه، نزول عذاب قبل از عافیت
و رحمت میباشد.
]در حقیقت حضرت صالح در بیان مؤاخذه قوم خود فرمود: چرا شما برای دریافت صدق دعوت، پیوسته به عذاب الهی روی آورده و در مورد آن تفکر نمیکنید و برای گرفتار شدن به عذاب عجله میکنید؟!
یعنی نمیدانستند که اگر مستحق عذاب باشند، حیات انسان تمام شده و مجالی برای ایمان آوردن وجود ندارد! به همین دلیل حضرت صالح تأکید داشت که در صدق دعوت من در جنبه مثبت و رحمت الهی امتحان کنند، بعد نظر دهند!
۳.۲ - اطاعت از دستورات پیامبر خدا
حضرت صالح قوم خود را پیوسته به اطاعت از اوامر خود که همان دستورات خداوندی است، فرا میخواند:
«... إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ»
«... من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
قوم ثمود رسالت پیامبرشان را تکذیب کردند، اما صالح نبی آنها را به خاطر بیتقوایی مورد مؤاخذه قرار داد و از عقاب الهی بر حذر داشت، در مقابل قوم خویش را به ایمان و پرستش خدای یگانه دعوت نمود؛
و فرمود: ای قوم از عذاب خداوند بترسید و به آنچه برای انذار شما بیان کردهام، گوش فرا داده و از اوامر من پیروی نمایید.
«امین» به کسی گویند که در امانت خیانت نکند؛ و حضرت صالح امانت الهی را بدون نقصان و زیاده به مردم ابلاغ مینمود؛
بدرستیکه صالح نبی معروف به حفظ امانت بود، زیرا خداوند هیچ رسولی را نمیفرستد، مگر به همان فضائلی که به آن معروف باشد
۳.۳ - اجتناب از فساد
حضرت صالح قوم خود را از انجام دادن فسادی که منجر به مختل شدن حیات و امور خاص و عام مردم میشد، بر حذر میداشت؛ زیرا خداوند اراده نموده تا انسان از نیروهای درونی خود که در وجود او به ودیعه گذاشته، یا برای او مسخر شده، استفاده نماید؛ بنابراین هر کس از این اساس و قانون تخطی نماید، نفس خود را در معرض عذاب الهی قرار داده است.
]«...وَ لَاتَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»«...و در زمین، به فساد نکوشید!»
«تَعْثَوْا» از ماده «عثی» به معنای افساد
.و عجله کردن در فساد است
.با این وجود که در آیه هر دو واژه «لَاتَعْثَوْا» و «مُفْسِدِینَ» ذکر شده، زیرا واژهی «عثی» در ظاهر به معنای فساد، ولی در باطن به معنای اصلاح امر هست؛ همانند داستان حضرت موسی و خضر در مورد سوراخ کردن کشتی، که در ظاهر خراب کردن کشتی سالم، ولی در باطن اصلاح امر یتیمان با حفظ کشتی معیوب بود؛ اما قید «مُفْسِدِینَ» بیانگر آن است که عمل قوم صالح در ظاهر و باطن فسادآور بود.
۴ - معجزات
قوم ثمود برای تصدیق سخنان حضرت صالح و دعوت ایشان به سوی توحید از وی معجزهای خواستند تا در صورت توانایی بر این امر ایمان بیاورند و از بت پرستی و گناه دست بردارند؛ وقتی حضرت با خواستهی آنان موافقت کرد، از ایشان خواستند که از دل کوه و از داخل سنگ شتری بیرون بیاورد!
بعد از دعای حضرت خداوند دعایش را مستجاب کرد و ناگهان سنگ شکافته شد و از دل آن ماده شتری بیرون آمد که بلافاصله درد زایمان گرفت و بچهای را به دنیا آورد:
]«قَالَ یا قَوْمِ... قَدْ جَاءَتْکُمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»
«گفت: ای قوم من... دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزهای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!»