ركاب اوست. كسان زيادي بودند كه از ترس محدود بودن جبهة حق، به كوفيان پيوستند، با اين‌كه حق را مي شناختند و با حسين آشنا بودند. امام صادقه «مَن ماتَ مِنكُم علي أمرِنا هذا فهُوَ بِمَنزِلَة مَن ضَرَب فُسطاطه الي رواق القائم بل بِمنزلة مَن يًضربُ مَعَه بسيفه، بل بمَنزلة مَن استُشهد معه، بل بِمَنزلةُ مَن استشهد معَ رسول اللهِ». [149] اين حديث مي‌گويد كه انتظار در پرتو استقامت و پافشاري بر ولايت اهـل بيـت مـعـنـا دارد (علي أمرنا). نتيجة اين ثبات قدم و استقامت در راه هدف، يكي صبر است ، چنان‌چه بسياري از ياران سيد الشّهدا چون حبيب و.... زمان اميرالمؤمنين و امام حسنه دندان بر جگر گذاشتند و در برابر سكوت و صلح امام تسليم بودند و در ده سال امامت امام حسينه در زمان معاويه چنين كردند. ديگري جهاد و مجاهده است، چنان‌چه همين افراد وقتي زمان قيام شد، به ياري و مجاهده در ركابش پرداختند. اميرالمؤمنينه مي‌فرمايد: «... أما اِنّ الصابر في غيبَته علي الأذي و التكذيب بِمَنزلة المُجاهِد بالسيف بيَن يَدي رسول الله»؛ «آگاه باشيد كه صبر كننده در غيبت حضرت مهدي(عج) بر مشكلات و اذيت و تكذيب همانند جهاد كننده در پيشاپيش پيامبر است.» [150] از اين روايت روشن مي شود كه آنان‌كه در زمان اميرالمؤمنين و امام حسن در مقابل سكوت و صلح ايشان تسليم بودند و در زمان غيبت امام از جامعه صبر پيشه كردند، اگر چه زمان قيام سيدالشهدا را درك نكردند، ولي حكم مجاهد در ركاب ايشان را دارند. بصيرت اجتماعي كساني كه مي خواهند در جامعه حركتي بكنند و در انزوا نمانند، احتياج به بصيرت اجتماعي دارند. اين‌ها بايد بتوانند حق را از باطل بشناسند و در مقابل شبهات كمر خم نكنند. اين‌ها بايد بدانندكه هميشه، باطل خود را خالص و بدون نقاب عرضه نمي‌كند، بلكه باطل هميشه نقاب حق بر چهره مي‌زند و به گونه‌اي با حق مخلوط مي‌شود كه مشتبه شود و تودة مردم را به اشتباه و حيرت بيندازد. بصيرت در حركت و موضع گيري اجتماعي آن‌گاه بيش‌تر لازم است كه غفلت و حيرت جامعه را فرا گرفته و ارزش‌ها وارونه شده‌اند و اين فضاي غبار آلود و خواب‌كننده چشم هاي خواص و عوام، در زمان سيد الشهدا و حضرت مهدي(عج) وجود دارد. در مورد زمان قيام مهدي(عج) از اميرالمؤمنين هنقل شده است كه: «... يخرج علي حين غفلة مِنَ النّاس»؛ «حضرت مهدي(عج) وقتي قيام مي‌كند كه غفلت مردم را فرا گرفته.» [151] مهم‌ترين شكل بصيرت اجتماعي، بيداري در برابر شبهات است. آن‌جا كه خواص جامعه هم‌چون طلحه و زبير، سعد ابي وقاص، عبدالرّحمن بن عوف، شريح و..... با آن همه سوابق و فضايل در جبهة باطل يزيد خيمه زدند، بصيرت باعث مي شود عده اي اندك در جبهه حسينه قرار بگيرند. آنها به وضعيت گذشته و سوابق آدم‌ها نگاه كنند، به موضع گيري و وضعيت آن‌ها در زمان حال مي‌نگرند. امام صادقه مي‌فرمايد: «العالَم بِزمانه لا تهجَم عليه اللوابس»؛ «آن‌كه به زمان خويش آگاه است، شبهات به او هجوم نخواهند كرد». [152] عاقل كسي نيست كه به دنبال منفعت خويش مي‌رود، بلكه عاقل آن است كه با شناخت زمان، ولي خدا را با ولي شيطان اشتباه نمي‌كند و به قصد تقرّب به خدا به سينة ولي خدا زخم نمي زند. امام عليه: «علي العاقل أن يَكونُ عارفاً بِزَمانه» [153]. تذكر و تمسّك به دين و ولايت و دور كردن شهوات از نفس، بهترين وسيلة بصيرت در درون انسان است كه همة ياران سيدالشّهدا اين‌گونه بودند و سخن رسول خداه در مورد حسين‌ه و شهادت او مرتب در گوششان طنين انداز بود. «اِنَّ الَّذينَ اتقوا اِذا مَسَّهم طائِف مِن الشّيطان تذكروا فاذاهُم مُبصرون»؛ [154] «آنان‌كه تقوا پيشه كردند، هنگامي كه با گروهي از شياطين مواجه مي‌شوند، متذكر مي‌شوند، در اين هنگام به بصيرت مي‌رسند». در اين آيه تقوا و تذكر زمينه ساز بصيرت دانسته شده است. كساني كه بصيرت اجتماعي دارند، در تشخيص وظيفه عجله نمي كنند و كندي به خرج نمي دهند، آن‌ها اهل تلاش اجتماعي (سعي) و سرعت هستند. [155] نمي‌گذارند بزنگاه كربلا بگذرد و امام حسين‌ه به مسلخ برود و آن پرچم قوابين را به دوش كشند و از قافلة امام حسين‌ه عقب بمانند و امام حسنه را متهم نمي‌كنند كه چرا قيام نمي كني. بعد از تأمّل با سرعت حركت مي كنند. پيامبره به اميرالمومنين همي‌فرمايند: «يا علي ثلاثة تحت ظلّ العرش يوم القيامه...رجلٌ بَلَغَه أمرٌ فلم يتقدّم فيه و لم يتأخّر حتي يعلمَ أنّ ذلك الامرلله رضيً أو سَخَط»؛ «اي علي، سه كس روز قيامت زير سايه عرش هستند ... مردي كه با امر و وضعيتي برخورد كرده ولي تا نداند آن امر مورد رضايت يا غضب خدا است گامي جلو و عقب نمي گذارد». [156] در فتنه‌ها و حيرت زمان غيبت نيز بايد با تأمل حركت كرد و آب به آسياب دشمن نريخت و بين دوست و دشمن اشتباه نكرد و كفر جهاني را با امت هاي مستضعف اشتباه نگرفت و امّت مسلمان را با سردمداران به ظاهر اسلامي كه سر در آ