#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمیات میکرد
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
از روی اسب سمت تو خم شد
چشم خود بستهام نبینم تا
چه بلائی سر تو میآید
با دو گوش خودم شنیدم که
نالهی مادر تو میآید
از میان شلوغیِ گودال
چیزی از جسم تو نمیماند
بعد از این غارتی که شد دیگر
از تو جز اسم تو نمیماند
این یکی میکِشد تورا بر خاک
قصد دارد تو را بیازارد
آن یکی آمده در این اوضاع
از سر، عمامهی تو بردارد
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
✍
#محمدحسن_بیات_لو
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484