#شهید #مهدی_غلامی
#زندگی_شهدا
اوایل انقلاب مسئول ساختن درمانگاه شده بود. ۴ میلیون تومان پول داده بودند برای ساخت و ساز گفت: می ترسم از اینکه یک تومن از پول بیت المال وارد زندگیم بشه. گفتم: یه دفتر بگیر تمام خرجها و کارها را بنویس. پولها را هم بذار توی بانکها وقت نیاز شد بردار.
یک مقدار گل و پلاستیک خریده بودند یکی از کارکنان گفته بود : همه وسایل را بفروشیم کسی نمیفهمه فکر میکنند توی ساختمان مصرف شده. مهدی گفته بود :خدا که میفهمه با شما نیستم اگه این وسایل را دور هم بریزم اجازه نمیدهم دست شما به بیت المال برسد
🍃🍃🍃
قلم های خود را نازک کنیم و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیارتی کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظور ها را در نظر بگیرید برحذر می دارم شما را از پرحرفی و پر نویسی زیر اموال مسلمانان میتواند این گونه خسارتها را تحمل کند
بحارالأنوار جلد ۷۶ صفحه ۴۹
شادی روح شهدا و ادامه راه شان صلوات.🌷