شهید قیافه رئیس ها را نمی گرفت. هیچ تازه واردی فرق بین سرباز و فرمانده تفحص را متوجه نمی شد. به نیروها از هر قشری توجه داشت. معتقد بود جوانی که دور از خانواده و در شرایط سخت مشغول کار است، باید شاد باشد. شب ها دور هم جمع می شدیم و او لطیفه می گفت؛ از خاطرات جنگ و... همه با هم می خندیدیم. آن قدر به سربازها اهمیت می داد که از پول خودش برای تنوع و اشتهایشان در آن منطقه صفر مرزی، هفته ای دو نوبت نوشابه می خرید. از صبح با بچه ها بیدار می شد و پا به پای همه کار می کرد. تخصص بالا و تجربه زیادش را پشت ساده زیستی، بی تکلفی و صراحتش پنهان می کرد. مدیریتش از نوع برقراری انس و الفت بین نیروها بود و خودش را در مسئولیت گم نمی کرد. @fatholfotooh