18.29M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
روزهای اول بهمن ۵۷ هر خیابان از جمعیتی با دیدگاه‌های مخالف پرشده؛ گروه‌هایی که حتی چشم دیدن یکدیگر را ندارند به روشنی به هم نشان می‌دهند که چطور دندان روی جگر گذاشته‌اند و همدیگر را تحمل می‌کنند، فقط برای اینکه مشکلات مشخص نشود؛ چون هدف اهمیت دارد و قرار است بعدا به این تفاوت‌ها در تفکر و منش و شعارها رسیدگی شود. اینجا یکی از سرگروه‌هایی که اعضایش معمولا خشمگین هستند و بیشتر با بقیه درگیر می‌شوند آنها را آرام کرده و می‌گوید با چپ‌ها برخورد نکنند، حتی اگر به مقدسات‌شان بی‌احترامی شود: «ما مسلمانیم و اونا نیستند. حتی اگر کتک خوردین، هیچی نگین. هر کاری می‌‌خوان بکنن، آزاد هستند، فعلاً کاری به کارشون نداشته باشین.» گروه‌های مختلف که در خیابان‌ها برای راهپیمایی تبلیغ می‌کنند، بارها تأکید دارند که نباید تفرقه‌‌ای به وجود بیاید. نباید تضادها برای مردم روشن شود. نباید مردم بدانند و بفهمند آنها دقیقاً چه می‌گویند. مردم نباید اینقدر دقیق فکر کنند و درگیر ایده‌‌ها شوند. باید فقط گذراند و متحد ماند تا رسیدن به مقصد. باید این مردم را دنبال خود کشاند. این مردمی که سر از خیلی چیزها در نمی‌آورند، فقط باید باشند، بیایند، شعار دهند، نوشته در دست بگیرند، حضور داشته باشند و خیابان‌ها را شلوغ نگه دارند. فقط باشند و متحد بمانند. و این مردم‌اند که گاهی در این گروه می‌گویند «ای کارگر، ای برزگر، ما با هم متحد می‌شویم، تا برکنیم ریشه استثمار» و گاهی در آن گروه فریاد می‌زنند: «حزب ما، حزب خدا، رهبر ما روح خدا».  فیلم: از مستند «طپش تاریخ» که اصغر فردوست و داود کنعانی i🌻👇👇🗣@fawz_rastegary