🔹شروین با انتخاب زیست روزمره به جای مقاومت، جهانی خلق کرده که در آن، عدالت و حقیقت خاموش شدهاند. او از زندگی روزمرهای پست و حقیر میگوید که در آن، حقیقت و عدالت قربانی میشوند و همه چیز به شعلههای زودگذری بدل میشود که به محض سوزاندن خاموش میشوند. زندگی در لحظه و اکنونی چیزی است که جایی برای حقانیت و عدالت باقی نمیگذارد و بر هیچ اصل استواری تکیه نمیکند.
🔸او در این جهان نمادین، معنای زندگی را نه در مقاومت و حقیقت، بلکه در لحظهای زودگذر از سرخوشی روزمره جستوجو میکند. اما آیا چنین زیستی، زیست واقعی است؟ آیا زندگی را میتوان بدون درگیر شدن با حقیقت، بدون مواجهه با سختیهای مقاومت، تداوم بخشید؟ این روزمرگی، برخلاف جلوه آرام و بیتفاوتش، در اصل نوعی فرار است؛ فرار از ضرورت رویارویی با واقعیت، فرار از مسئولیت انسانی، و فرار از ارزشهای بنیادینی چون عدالت و حقیقت. او بهظاهر از زندگی دفاع میکند، اما شاید زندگی را به شکل سطحی و سایهواری فروکاسته است.
🔹این نگاه که لحظات بیپایان شادی و بوسه میتوانند پناهی برای انسان در برابر جنگ باشند، به نوعی، واقعیت را تحریف میکند. شروین از روزمرگی تجلی دیگری میسازد، اما در همان حال، شبحی از زندگی را در برابر ما قرار میدهد؛ زندگیای که از جوهر مقاومت تهی است، بیخبر از عمق حقیقت و عدالت. او در شعری که سروده، گویی ما را دعوت میکند به دنیایی که شاید زیبا بهنظر برسد، اما در واقعیت، معنایی عمیق را در خود پنهان ندارد. آیا روزمرگی و تفریح در میانه جهنم، به ما تسلی واقعی میبخشد یا تنها راهی برای فرار از مسئولیت است؟ آیا زندگی روزمرهای که شروین ترسیم میکند، نه نوعی رهایی بلکه سقوط به بیمعنایی نیست؟
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
📲
وب |
ایتا |
تلگرام |
اینستاگرام|
توییتر