📚
#معرفی_کتاب
♦️حاشیهای پر از متن
🔹خواننده هنوز چند صفحه از کتاب «ملت، دولت و حکومت قانون» اثر جواد طباطبایی را نخوانده و موضوع بحث در ذهنش شکل نگرفته است که ناگهان جلال آلاحمد و علی شریعتی در مقابلش نمایان میشوند: همان دو دشمن همیشگی و همان حرفهای تکراری.
🔹آن دو به روشنفکر و نویسندهبودن خویش با افتخار تصریح داشتند و حتی عناوینی مانند «
#فیلسوف» و «
#متفکر» را نهتنها دوست نمیداشتند بلکه به استهزا میگرفتند.
🔹ظاهرا میدانستند که در آیندهای نهچندان دور «فیلسوف» و «متفکر»ی بزرگ ظهور خواهد کرد و همه مبانی اندیشههای
#غرب و
#شرق را خواهد فهمید و با فلسفه و اندیشه با اهمیت سیاسیاش اهل ایرانزمین را سیراب خواهد کرد.
🔹اما مساله این است که آلاحمد و شریعتی هم با دیکتاتوری، استبداد، خفقان و اختناق سلطنت مخالف بودند و هم با سیاستها و راهبردها و تصمیمگیریهای غربگرایانهاش.
🔹آن دو کودتای ۲۸ مرداد را که دستپخت غرب و سلطنت بود، دیده و آزموده بودند.
🔹آن دو از وابستگی رژیم وقت به غرب و مداخله غرب در سادهترین و جزئیترین مسائل ایران بهخوبی آگاه بودند.
🔹از همینرو با نظام سلطنتی غربگرا مبارزه میکردند.
🔹حال پرسش این است که چرا طباطبایی از دست ایندو اینقدر عصبانی است؟
🔹آن کسی میتواند با این دو اینقدر با کینه و نفرت دشمنی بورزد که اولا مخالف روشنفکر چپ سیاسی باشد، ثانیا مدافع غرب و سیاستهای آن باشد، ثالثا طرفدار سلطنت پهلویها باشد و طباطبایی دقیقا چنین کسی است.
✍️نویسنده: محمد زارعشیرینکندی
🔻برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐
http://fekrat.net/?p=1264
📌کانال فکرت؛
🆔
@fekrat_net