محبوب پدر💕 اخلاق نیک و خصال پسندیده این بانوی نمونه، وی را در نظر پدر که مربّی صالح و کاملی بود، عزیز نمود و چون ستاره ای فروزان💫 در آسمان خاندان امام درخشید و همه را شیفته رفتار شایسته خود کرد. دلبستگی و مهر امام نسبت به ، در آخرین خداحافظی از خیمه ها، قابل توجّه و تأمّل است. وقتی آن حضرت نزدیک خیمه ها رسید، فرمود: «یا زینب! یا امّ کلثوم! یا سکینه! علیکنّ منّی السّلام.» چون اهل بیت صدایش را شنیدند، برای وداع گرداگرد امام حلقه زدند. علاقه فراوان به پدر، عنان اختیار را از کفش ربود، دستهایش را بر سر فرود آورد و گفت: «پدرجان! آیا تن به مرگ داده ای که این گونه خداحافظی می کنی؟ ما، بعد از تو به چه کسی پناهنده شویم؟»😢😭 سخنان عاطفه برانگیز دختر، بر قلب پدر، سنگین آمد💔 و از بی تابی فرزندش گریست و فرمود: «ای نور دیده ام! چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یار و یاوری ندارد؟» صحبت های امام برای که بوی فراق و تنهایی می داد، او را از جمع حاضر جدا کرد و در حالی که آرام آرام می گریست 😭، به گوشه خیمه رفت! شاید قصدش این بود که قلب پدر را بیش از این غصّه دار نکند. امام علیه السلام با مشاهده این وضع از اسب فرود آمد و را نزد خویش خواند و او را به سینه چسباند و اشک هایش را پاک نمود و فرمود: «ای ! بدان که بعد از من گریه زیادی در پیش خواهی داشت؛ اما تا هنگامی که جان در بدن دارم، با این اشکِ جانگدازت، دلم را آتش نزن! آن زمان که کشته شدم، تو که بهترین زنان هستی، سزاوارترین فرد به گریستن بر منی!» @fereshtehaye_zahraii