فرقه های عجیب و جهان ماوراء
یکی از ویژگی‌های « عرفان بودیسم » سکولار بودن آن است ☸️☯️🕉🔻 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ سکولاریسم با واژگان
یکی از ویژگی‌های « عرفان بودیسم » سکولار بودن آن است ☸️☯️🕉🔻 قسمت (دوم) 2️⃣ ♦️ «امیل دورکیم» اتحادیه‌های صنفی و گروه‌های اجتماعی را جایگزین خوبی برای دین می‌داند؛ زیرا آن‌ها می‌توانند کارکردهای دین را که هویت‌بخشی افراد است به خوبی ارائه‌ دهند. 🔷 «مارکس وبر» با طرح نظریه‌ی عقلانیت و افسون‌زدایی، از جامعه مدرن به مسئله‌ی حذف دین از زندگی بشر توجه کرده است؛ اما جایگزین برای آن پیشنهاد نمی‌کند؛ زیرا کارکردهایی را در آن می‌بیند که پدیده‌های دیگر توان تولید آن را ندارند. 🔶 او معتقد بود که اعتقادات معنوی رنج‌ها را قابل تحمل کرده و پیشرفت‌های بزرگ را پدید می‌آورد و بدون آن زندگی قفسی آهنین است. 🔷 از این‌رو، جرج ویگل «مدعی بود که ما امروز شاهد شکل‌گیری نوعی حرکت فراگیر احیاگرانه دینی در تلاش برای سکولاریسم‌زدایی از جهان هستیم.»[4] 🔶 این شکست سکولاریسم افراطی در عصر مدرن سبب شد که نوعی سکولاریسم تعدیل شده و همین امر مبنای معنویت‌گرایی در عصر پست‌مدرن قرار گیرد. 🔷 سکولاریسم تعدیل شده، بر این مبناست که انسان نیاز به دین و فراغت از زندگی مادی دارد؛ ولی نباید این نیاز به حوزه عمومی کشیده شود. 🔶 پارسونز در روند تحولات جاری در زیرساخت اجتماعی، برای آینده دین‌داری در جوامع مسیحی غرب پیش‌بینی کرده و اشاره به موقعیتی دارد که در آن دین از هرگونه حضور در حیز اجتماعی معزول شده است و تنها برای قابل‌تحمل کردن زندگی در قفس آهنین دنیای تهی از معنا، به تعلق‌خاطر شخصی بدل می‌شود، تا دل‌مشغولی اوقات فراغت وی گردد.[5] 🔷 بنابراین، عرفان پست‌مدرن به گونه‌ای طراحی شد که کاملاً بر اصطلاح درونی فرد تأکید دارد و می‌تواند سختی‌های زندگی مدرن را قابل‌تحمل کند. ♦️ هندوئیسم و بودیسم که در آن اعتقاد به معاد و حیات اخروی کم‌رنگ است و به جای آن تناسخ و بازگشت‌های متوالی به این جهان را در بر دارد، می‌تواند زمینه‌ی خوبی برای هم‌آهنگی با سکولاریسم تعدیل شده‌ی غرب باشد؛ زیرا هر دو می‌خواهند از رنج زندگی دنیا بکاهند و در هر دو مرام، زندگی دنیا اعتبار دارد؛ زیرا پایان آن، تولدی دیگر در پی دارد. 🔷 انسان‌های خوب در بازگشت مجدد به جهان، در طبقات بالای جامعه و بدکاران در طبقات پایین یا حتی به صورت حیوانات، گیاهان و حتی جمادات به دنیا باز می‌گردند. 🔶 در «کاوشیتکی اوپانیشادها» آمده است: «چه به شکل کرم یا ماهی یا مرغ یا مار یا ببر یا شخصی یا موجودی دیگر، تناسخ هر فرد بسته به علم و عمل او است. 🔷 ولی چرا انسان درگیر چرخه سمسارا می‌شود و همواره به دنیا و رنج‌های فرساینده آن باز می‌گردد❓ 🔶 پاسخ هندوئیسم این است که انسان وقتی علاقه‌مند و وابسته به چیزی باشد، برای آن عمل می‌کند و این به سبب تعلقی است که فرد دارد و این فشار و رنج که او را به عمل و تلاش واداشته است، موجب می‌شود که انسان پس از مرگ بار دیگر به این دنیا برگردد و رنج‌های گذشته را که به آن‌ها وابسته بوده، ادامه دهد. 🔷 ازاین‌رو در «بریهدار نیکه اوپانیشادها» آمده است: میل آدمی، تصمیم به وجود می‌آورد، تصمیم ، موجب عمل می‌گردد و عمل، طالع آدمی را معین می‌دارد.» 🔶 بودائیان نیز معتقدند: انسان تا زمانی که از زنجیر «دارما» رها نشود و تهی بودن و پوچ بودن عالم را در نیابد، در چرخه «سامسارا »اسیر می‌ماند. 🔷 البته چون معتقدند هیچ‌چیز پایدار نیست، می‌گویند: حتی در «سامسارا» نیز کسی به طور کامل باز نمی‌گردد، بلکه برخی از ویژگی‌ها به زندگی دیگر منتقل می‌شود.[6] ♦️ این اعتقاد سبب شد که آن‌ها اساس برنامه‌های عملی خود را بر پایه‌ی رهایی از رنج زندگی این دنیا بنیان نهند. در زندگی مدرن امروز هم که فشارهای روانی و جسمی و ذهنی، انسان‌ها را پریشان نموده است، مضمون رهایی از رنج زندگی یا «موکشا» بسیار جذاب به نظر رسیده و مورد توجه مرام‌های معنوی مدرن قرار گرفته است. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻