غرب آبشخور جنبشهای نوپدید دینی « عرفان های سکولار » ☯️☸️🕉♈️🔻
قسمت (اول) 1️⃣
♦️ گسترهٔ تاریخ نشان میدهد بشر همیشه برای دستیابی به آرامش، به نیروهای ماورایی اتّکا کرده است.
🔷 این اتّکا که از یقین بهوجود عالمی فراتر از مادّه برخاسته، همیشه در طیفی گسترده، انسان را به سوی آرامشی دلنشین هدایت کرده است.
🔶 این گرایش فطری نامهای متفاوتی به خود دیده است؛ عرفان یکی از نامهایی است که بر آن نهادهاند. در عالیترین سطح، عرفان، شناختی عمیق از خداوند است که معرفت به علم و قدرت بی حدّ و حصرش انسان را از سقوط در ناملایمات روانی در امان میدارد.
🔷 این معرفت، حاصل شناخت شهودی و باطنی خداوند متعال، اسما، صفات و افعال اوست. این نوع شناخت، پروردهٔ شناختی از جنس یافتن و دریافتن است.
🔶 انسان عارف برای دستیابی به شناخت از گذرگاههای دشواری گذر نموده، به تمرینها و ریاضتهای نظاممند دست مییازد.
🔷 شناختی که متکی بر معرفت خداوند باشد عرفان دینی و معرفتی که بر پایهٔ یافتهها و ادعاهای بشری استوار باشد عرفان سکولار است.
🔶 در عرفان دینی هدف سالک از سلوک، خداجویی است. عرفان سکولار به دنبال آرامش مادی و دنیوی محض است که در سایهٔ آن بتواند بخشی از ناملایمات روانی و فشارهای روحیاش را کاهش دهد.
🔷 راهی که عرفان سکولار فراروی انسان مینهد چیزی فراتر از دنیا و مادیات آن نیست؛ از همین روی او هرگز نمیتواند راه حقیقی آرامش را دریابد.
🔶 دوری این نوع عرفان از حقیقت و طریقت واقعی است که آن را با نام «عرفان کاذب» همگن ساخته است.
🔷 در واقع عرفان حقیقی برآمده از باورها و مناسک و شریعتی دینی است که با اتکا بر دین حقیقی تولد مییابد؛ اما عرفان کاذب از یافتههای بههمبافتهٔ بشری برمیخیزد.
🔶 درطول تاریخ، در کنار عرفان حقیقی برآمده از دین که متکی بر وحیانیت بوده، عرفان کاذب نیز سر برآورده است.
🔷 مشخصهٔ بارز عرفانهای کاذب در طول تاریخ، قد علم کردن آنها در برابر عرفان حقیقی برخاسته از ادیان بوده است.
🔶 شیوهٔ دیگر تولد عرفانهای کاذب را میتوان در نحله شدن از عرفان واقعی و یا رشد انحرافی عرفان حقیقی برشمرد.
🔷 عرفانهای برخاسته از ادیان آسمانی با کجروی رهروان ناراستین این ادیان به کجی گراییده و نوعی عرفان کاذب را بهوجود آورده است.
🔶 اما عرفانهای نوظهور که نحلهٔ دیگری از عرفانهای کاذباند داستان دیگری دارند. بیشتر این عرفانها یا زادهٔ غرب هستند و یا غرب به بازتولید آن همت گماشته است.
♦️ ریشهٔ رویش و یا گسترش این عرفانها را باید در مغربزمین جستجو کرد. بشر غرب با پای نهادن در عصر مدرن و مدرنیته و نیز ورود او به عصر پست مدرن، گام به گام از معنویّت و خداجویی دور شد تا بدانجا که برخی دوران مدرن را دوران معنویّت ستیزی نام نهادند.
🔷 این واقعهٔ تلخ زاییدهٔ سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن بود که با اثبات نادرستی فلسفههای معنویّتستیز و شکست نظامهای سیاسی معنویّتگریز به بلوغ خود نزدیک شد.
♦️ رواج بیماریهای روانیِ حاصل از نبود آرامش فطری بار دیگر باعث گرایش به معنویّت متکی بر عالم بالا شد. این گرایش که سوسوی آن در غرب نمایان گشتهبود با ورود انقلاب معنوی و دینی ایران اسلامی شعلهورتر شد.
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد....🔻🔻