« شاهد بازی ، همجنسگرایی » لکه ننگی از سیاهی و آلودگی بر دامان فرقه های صوفیه 🔻
قسمت (اول) 1️⃣
🔻انحرافات جنسی احمد غزالی، یکی ازسر سلسه های فرق صوفیه
🔹 شیخ الاسلام امام غزالی
🔹آن صفا بخش حالی و قالی
🔸 واله حسن خوب رویان بود
🔸در ره عاشقان دوست،جویان بود [۱]
🔷 خواجه احمد غزالی (متوفی 520 ه ق) بنابر مبنای صوفیان، اسرار، معارف و آموزه های طریقتی و باطنی تمام اقطاب که در سلسله های طریقتی فرقه وجود دارند، مورد قبول و پذیرش آنها بوده و اکنون نیز اقطاب حاضر میراث دار رسالت ها و تعالیم اقطاب گذشته اند.
🔶در این میان، همواره نام احمد غزالی و اعمال و گفتار های شوم او لکه ننگی از سیاهی و آلودگی بر دامان فرق صوفیه بوده است.
🔷 او از مشایخ بزرگ و متنفذ صوفیه در زمان سلاطین سلجوقی بوده که ویژگی مرید پروری او سبب شده است نام او در بسیاری از سلاسل و طریقه های صوفیه به چشم بخورد. وی استاد و مرشد صوفی شهیر عین القضات همدانی صاحب کتاب تمهیدات، می باشد.
🔻غزالی در تاریخ تصوف به سه شاخصه شناخته می شود:
1️⃣دفاع و تقدیس بیش از اندازه ابلیس
2️⃣ افراط در جمال پرستی و شاهد بازی ( همجنسگرایی )
3️⃣ علاقه به سماع و طرب
♦️ غزالی با پشتوانه قدرت و حمایت سلجوقیان، در این مسیر از هر عمل و سخنی دریغ نکرده و اختلاط و عشق ورزی به امردان و نوجوانان تُرک را به اوج قباحت رسانده بود.
🔻 ابن جوزی در المنتظم می نویسد :
🔷 و شاع عن احمد الغزالی انه کان یقول بالشاهد و ینظر الی المردان و یجالسهم حتی حدثنی ابوالحسین بن یوسف انه کتب الیه شیئا فی حق مملوک له ترکی،فقرا الرقعه و هو علی المنبر ثم صاح باسمه،فقام الیه و صعد المنبر فقبّل بین عینیه و قال : هذا جواب الرقعه !
🔶 احمد غزالی ترک بچه ای زیباروی داشت که اگر او پای منبرش حاضر نمی شد لب به سخنرانی و وعظ نمی گشود، اما روزی غزالی در مسجد جامع شهر بر منبر بود که یکی از غلامان محبوبش “بر سنت عشق” وارد شد،
🔷 غزالی سر به زیر داشت و همین که سر بالا برد و نگاهش بدو افتاد، شروع به خواندن ابیات عاشقانه ای چند نمود سپس عمامه از سر برگرفت و به سمت حاضرین در مجلس پرتاب کرد و از منبر پایین آمد و عده ای از بزرگان کمکش کردند تا به خانقاهی برود که نزدیک مسجد بود و مجلس وعظ بر هم خورد.[۲]
🔶 گویند که در اتاقی پر از گُل ، با امردی خلوت می کرد و گاه به گل می نگریست و گاه به امرد و نزد سلطان از او سعایت می کردند که:
🔷 شیخ احمد هفته ای در حمام می کند شب و روز، پایی بر کنار غلام و پایی بر کنار پسر رئیس، و مجمره آتش نهاده، کباب می کند، شفتالویی از این می ستاند و شفتالویی از آن، دگرچه مانده باشد… ؟[۳]
🔶 اما وقتی داستان خلوت کردن شیخ احمد غزالی با جوانان خوش سیما و امردان زیبا روی به شیخ الشیوخ پر هیبت و جاه بغداد رسید، درخواست ملاقات با شیخ احمد را کرد و وقتی وارد اتاق شد و حالت شیخ احمد با امردان را دید، ناگهان رنگ از چهره اش پرید.
🔷 اما شیخ احمد طاقت همین مقدار را نیز نداشت و چون تغیّر در چهره فقیه بغداد را دید گفت: گم شو احمق! و سپس او را از اتاق خود بیرون کرد.[۴]
🔶 این داستان نیز نشانگر نفوذ و قدرت شیخ احمد است که حتی فقهای عالی رتبه پایتخت هم نمی توانستند در مقابل فساد جنسی او، کوچکترین اعتراض بلکه خمی بر ابرو آورند.
🔷 مشهور است که احمد غزالی شاهد باز بوده و خدمتکاری امرد و ترک داشته که او را دوست می داشته است. وقتی ابوالحسین بن یوسف نامه ای در اعتراض به این اعمال به غزالی نوشت، او بر فراز منبر بود.
🔶 پس از خواندن نامه و اطلاع از مضمون آن، غلام ترکش را نزد خود خواند و او پله های منبر را یک به یک پیمود و نزدش رفت. خواجه احمد غزالی بین چشمان او را بوسید و گفت: این هم جواب نامه ! [۵]
🔷 فقها و علمای معاصر احمد غزالی، در عمل توانایی غضب و اعتراض به وی را نداشتند اما مطالبی را در نوشتجات و کتب خود برای آیندگان به یادگار گذاشتند همچون ابن جوزی که در کتاب خود می گوید:
🔶 من از کار این مرد در شگفت نیستم، و نه از دریدگی حیاء از صورتش، بلکه از چهارپایان حاضر در مجلس در حیرتم که چگونه سکوت نمودند و انکارش نکردند؟
♦️ آری، شریعت در دل بسیاری از مردم سرد شده است.[۶]
🔻 پی نوشت:
[۱] کلیات عراقی،ص۳۶۵
[۲] التدوین، ص ۴۸۹
[۳] عرفان جمالی در اندیشه غزالی،ص۲۹۴
[۴] تاریخ اربل،برگ۴، به نقل از مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، مقدمه ص۴۵
[۵]مجموعه آثار احمد غزالی، انتشارات دانشگاه تهران، فصل جمال پرستی احمد غزالی
[۶] تلبیس ابلیس، ص ۲۵۹
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد.... 🔻🔻