« ذوالقرنینِ » قرآن کیست ⁉️🔻
قسمت (سوم) 3️⃣
♦️ باید یادآوری کرد که خود «رویای دانیال» به تنهایی با داستان ذوالقرنین قرآن مطابقت نمیکند.
🔷 در ضمن برخلاف نظرِ «تفسیر نمونه»، سدی که در تنگهی دارالا ساخته شده نه توسط کورش هخامنشی بلکه توسط شاپور اولِ ساسانی بوده که هم در سنگنبشتهی آن بنا به زبان آرامی ولی با خط پارتی وجود دارد و هم در کعبهی کرتیر. در ایرانیکا آمده است:
🔶 {دروازه «الان» در این سنگنبشته به نام شاپور یکم است که به زبان پارتی نوشته شده (فارسی و یونانی آن موجود نیستند) «ترعا الانن»، و در کتبیهی کرتیر «ببا الانن» آمده است. [دو واژهی «ترعا» و «ببا» در اصل آرامی هستند و به معنی «دروازه» میباشند}
🔷 به هر رو، تا همین دو دههی گذشته بخشی از اسلامشناسان و متکلمان اسلامی بر این باور بودند که منظور از «ذوالقرنین» در قرآن اسکندر مقدونی است.
🔶 ولی عدهای دیگر مانند علامه طباطبائی [تفسیر المیزان]، مکارم شیرازی [تفسیر نمونه]، علی شریعتی و … بر این باور بودند و هستند که منظور از ذوالقرنین در قرآن کورش هخامنشی است
🔷 با کشف سرودهای اسکندرِ سُریانی، معلوم شد که منظور از ذوالقرنین [دو شاخ] در قرآن کیست. سرودهای اسکندر به زبان سُریانی نگارش شده و خاستگاهش در شمال میانرودان [شهر اِدسا یا رُها] میباشد.
🔻 افسانهی اسکندر و سرودهای اسکندر
🔷 فولکر پوپ [Volker Popp] در بخشِ «از اوگاریت تا سامره» در کتاب «آغاز اسلام» به این موضوع پرداخته است. او توانست بر اساس یک سلسله منابع تاریخی به ویژه سرودهای اسکندر و سرانجام با اتکاء به کتاب گریت راینینک [Gerrit J. Reinink] تحت عنوانِ : „Syriac Christianity under Late Sasanian and Early Islamic rule“ توانسته تصویر نوینی از «ذوالقرنینِ» قرآن ارایه دهد.
🔻 افسانهی اسکندر به زبان لاتین
🔷 پس از مرگ اسکندر مقدونی، داستانهای فراوانی دربارهی زندگی خصوصی و سیاسی او نُقل محافل شد. داستانهایی که اساساً ساختگی بودند و کمتر مبنای واقعی داشتند. این داستانهای پر آب و تاب که حتا به اسکندر جنبهی خدایی میدادند، برای مدت طولانی به صورت شفاهی سینه به سینه انتقال داده میشدند.
🔶 سرانجام بخشی از آنها در سدهی ۴ میلادی توسط فردی به نام لولیوس والریوس پولهمیوس به زبان لاتین جمع آوری شد که بعدها به بسیاری زبانها منجمله سُریانی ترجمه گردید.
🔷 اطلاعات آمده در افسانههای اسکندر مقدونی از یک سو نه ربطی به قرآن دارند و نه ربطی به مناسبات بیزانس و ایران. افسانهی اسکندر توسط یعقوب سروجی (451 تا 521 میلادی) به صورت سرودهای آموزشی به زبان سُریانی ترجمه شد.
🔻سرودهای اسکندر به زبان سُریانی
🔷 پس از ترجمهی افسانهی اسکندر به زبان سُریانی، یک سدهی بعد، یک فردِ سوریِ گمنام که اهل شهر اِدسا یا رُها بود آن را به صورت شعر (سرود) بازنویسی کرد. علت بازپرداختِ این افسانه چه بود؟
🔶 پیش از آن که به علت بازپرداخت این سرودها توسط مسیحیان سوری بپردازم، ابتدا ببینیم که این اشعار چه داستانی را برای ما بازگو میکنند.
🔷 خلاصهی داستان بر اساس سرودهای اسکندر به زبان سُریانی توسط یک مداح گمنام:
🔶 «اسکندر در سال ۲ یا ۷ حکومتش مجمعی از سرانِ امپراتوری را فرا میخواند. در این جلسه او به درباریان اعلام میکند که میخواهد از تمام جهان عبور کند تا بدین وسیله رازهای آسمان و زمین را بکاود.
🔷 سران حاضر در جلسه میگویند که رفتن به انتهای جهان ناممکن است، زیرا برای رسیدن به این هدف باید ابتدا از ۱۱ اقیانوس نورانی گذشت، سپس آدم به باریکهای به عرض ۱۰ میل میرسد و سپس با اقیانوس متعفن و غیرقابل عبورِ “اوکهآنوس” [Okeanos] که بوی آن هر موجود زنده را که به آن نزدیک شود، از بین میبرد روبرو میشود.
🔶 با این وجود، اسکندر سفر خود را آغاز میکند. او به همراه سپاه خود به سوی اسکندریه به حرکت در میآید. او پیش از حرکت عبادت میکند و از خداوند سپاسگزاری میکند که به او دو شاخ داده که میتواند هر کس و چیز را نابود کند و بدین ترتیب از هر پادشاهی نیرومندتر شده است.
♦️ به همین علت قصد میکند که بزرگی نامِ خدا را ابدی سازد و به اطاعت مسیح در آید. آرزو دارد که مسیح، در زمان حیاتش ظهور کند و [تصمیم میگیرد] اگر چنین نشد در اسکندریه برای او [مسیح] یک تاج نقرهای و تخت پادشاهی به جا بگذارد.
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد....🔻🔻