بانو گادایوا: نجیب زاده آنگولاساکسونی یا یک افسانه قرون وسطی؟
بانو گادایوا نجیب زاده ی آنگولاساکسونی بود که برهنه در خیابان و سوار بر اسبی شد تا بتواند از مالیات ظالمانه ی همسرش علیه مردم بکاهد. داستان های زیادی در رابطه با او وجود دارد.
مردم شهر کاونتری از مالیات های زیاد پادشاه به ستوه آمده بودند و توانایی پرداخت مالیات های سنگین و هنگفت را نداشتند. او از همسرش خواست تا مبلغ مالیات ها را کمتر کرده و فشار را از سر مردم بردارد. همسرش به شدت از اینکار گادایوا عصبانی شد و از او خواست دیگر قدرتش را زیر سوال نبرد. گادایوا دست از اصرار برنداشت. بار آخری که از همسرش خواست مالیات ها را کم کند، شوهرش به او گفت که اگر برهنه از میان شهر و بازار رد شود و در حالی که تمام مردم به او نگاه می کنند می تواند دوباره از او سوال کند تا مالیات ها کم شود یا خیر.
لیوفریک همسر گادایوا در کمال تعجب متوجه شد که همسرش آماده شده است تا برهنه در خیابان ها بر اسبی سوار شود. او موهایش را بر تنش ریخت تا آن را بپوشاند، سپس به تمام مردم دستور داد در خانه هایشان بمانند. او از میان بازار گذشت و هیچ کسی آنجا نبود که بتواند او را ببیند. زمانی که به کاخ برگشت شوهرش مجبور شد تا مالیات ها را کم کند. در داستان های مختلف جزئیات کمی فرق می کند ولی داستان در تمامی روایت ها به شکل بالاست. زنی نجیب زاده که برای کاهش رنجش مردمش خودش را برهنه می کند. گفته می شود فردی به نام پیپینگ تام نتوانست به ملکه نگاه نکند و بلافاصله بعد از دین بدن گادایوا کور شد.
گادایوا واقعا که بود؟
بر عکس افسانه های مشهور انگلیسی مانند رابین هود، پادشاه آرتور و بسیاری دیگر، این زن واقعا وجود داشته و نفس می کشیده. گادایوا که معنی هدیه ای از سوی خداوند است یک زن نجیب زاده ی بزرگ انگلیسی است. او زنی بسیار قدرتمند بود و با یکی از سه حاکم پرقدرت بریتانیا ازدواج کرد. او در زمانی زندگی می کرد که 9 پادشاه بر انگلستان حکومت می کردند. ما اطلاعات دقیقی ار والدین او نداریم ولی او از خانواده ای بسیار بزرگ و محبوب بود. او در سال ۱۰۴۰ میلادی با لیوفریک ازدواج کرد. ازدواج آن دو روز به روز بر قدرت و ثروتشان می افزود. گادایوا بیشتر مناطق تحت حکومت شوهرش را اداره می کرد. در آن زمان قوانین آنگولاساکسون این اجازه را به آنها می داد. گفته می شود او فردی بسیار آرام و مهربان بود و بیشتر مردم او را دوست داشتند. او به باورهای مختلف مردم احترام می گذاشت و این کار او را بین سایر فرقه های مذهبی نیز محبوب می کرد. او زنی با وقار بود و تمایل به سرکوب و اعمال خشونت علیه مردم نداشت. او قصرهایی مخصوص به خود داشت که جواهراتش را در آنجا نگه داری می کرد.
همسر او در سال ۱۰۵۷ درگذشت. او چند سال دیگر زنده ماند. در بین سالهای ۱۰۶۶ تا ۱۰۸۶، نورمن ها به انگلستان یورش برده و آنجا را تصرف کردند. گادایوا تنها کسی بود که توانست مناطق تحت کنترلش را حفظ کند. تنها پسر او فردی بی عرضه بود که در سیاست دخالت نمیکرد. نوه ی دختریش با هرولد گادوینسون ازداوج کرد تا آخرین ملکه ی آنگولاساکسونی بریتانیا شود.
اما امروزه او به خاطر شهرت و قدرتش مشهور نیست. بلکه او را بخاطر برهنه شدنش می شناسند. برهنه شدنش او را به یکی از بزرگترین زنان تاریخ آنگولاساکسون تبدیل کرده است.
داستان او چگونه به وجود آمده است؟
این داستان اولین بار و دویست سال بعد از مرگش روایت شد. فردی به نام سن آلبانز اولین راوی داستان بانو گادایوا است. بسیار از مورخان هنوز شک دارند که آیا این داستان حقیقت دارد یا خیر. یک مورخ به اسم متیو پاریس مدارکی را ارائه کرده است که نشان می دهد این داستان افسانه ای بیش نیست. اما در کتاب های مورخان بزرگ صحت این داستان تاییده شده است و حتی شجره نامه ی گادایوا نیز رسم شده و نوادگان او نیز مشخص شده اند.
به نظر می آید تا حد زیادی این داستان حقیقت داشته باشد. این داستان بعد از مرگش دهان به دهان بین مردم چرخید و دویست سال بعد از مرگش برای اولین بار مکتوب شد. مردم زیادی عاشق او بودند و بخاطر فداکاری بزرگش همیشه از او به نیکی و بزرگی یاد می کردند. در داستانی که امروزه نقل می شود همسر او فردی ظالم بود که مالیات های بسیار سنگین از مردم می گرفت ولی در تاریخ برعکس آن نقل شده است. لیوفریک همسر گادایوا فردی بسیار زیرک بود و ازدواج او در کمال بزرگی و شکوه انجام شد. برخی معتقدند او هرگز به همسرش اجازه ی برهنه شدن نداد.
#افسانه_های_باستانی
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2