خداوند در عرفان سرخپوستی جزء وهم خیال نیست 🔻 قسمت (دوم) 2️⃣ ♦️ طبق تعلیمات دون خوان انسان در حالت عادی، پیوندگاهش در سمت راست بدن قرار دارد و در حالت عرفانی و آگاهی برتر، این پیوندگاه جای خود را در سمت چپ بدن قرار می‌دهد و در این حال است که سالک قدرت جادویی خود را بدست می‌آورد. [1] 🔷 کار جادوگر دست‌یابی به همین امر است یعنی توانایی بر تغییر پیوندگاه و تمامی آموزش‌های دون خوان برای قدرت بر جابجایی پیوندگاه است. [2] 🔶 از طرفی دیگر نیرویی شگرف در هستی ( که دون خوان آن را عقاب می‌خواند ) آگاهی‌های انسان و دانش و معلومات او را در هنگام مرگ می‌بلعد چرا که آگاهی، غذای عقاب است. [3] 🔷 در آثار کاستاندا دو اصطلاح « تونال » و « ناوال » حکایت‌گر همین دو نوع آگاهی است که انسان‌ها با آن مواجهند. 🔶 « تونال » همان دنیایی است که الان می‌شناسیم و ساخته و پرداخته ذهن ماست و بهره‌ای از واقعیت ندارد. 🔷 « ناوال » همان حقایق پشت پرده‌ای است که در سیر و سلوک به شیوه ساحری کشف می‌شود. 🔻 نقد و کاوش: 🔷 قوای عقل، حس، خیال و وهم هرکدام در ساحت وجودی انسان جایگاهی دارند و در رشد و ترقی معنوی انسان سهیم‌اند و بخشی از مراتب شکوفایی روحی انسان به کارکرد این قوا مربوط می‌شود. 🔶 آنچه در عرفان ساحری به صورت برجسته دیده می‌شود « عقل ستیزی » است، آن هم به بهانه دست یافتن به بطن عالم. در این مرام عقل کنار گذاشته می‌شود و آن چه به عنوان جایگزین معرفی می‌گردد « وهم » است و پردازش این قوه. 🔷 در بسیاری از گفتگوهای کاستاندا و دون خوان شاه بیت « توجه به احساسات » است [4] و فصل الخطاب « ناکارامدی عقل و ناتوانی برهان » است به گونه‌ای که دریافت‌های قوای حسی هم مورد تشکیک قرار می‌گیرد و آن چه چشم می‌بیند و عقل تایید می‌کند همه درحوزه دنیای غیر واقعی ( تونال ) قرار می‌گیرد. 🔶 سوالی که به ذهن هر مخاطبی می‌رسد این است که به فرض که « قوه وهم » بتواند انسان را به حالاتی جدید برساند و به تعبیر کاستاندا انسان را در دنیای ناشناخته‌ها غرق نماید آیا دنیای جدیدی که به قیمت از اعتبار انداختن دریافت‌های حس و درک‌های عقل نمایان می‌شود و از کانال قوه وهم حاصل می‌شود می‌تواند واقعی‌تر از دنیای حس و عالم عقل باشد❓ 🔷 با چه ترازویی کاستاندا اصیل‌تر بودن « درک وهم » را نسبت به عقل و عالم محسوسات می‌سنجد❓ 🔶 اگر شکاکیت انسان به قوای حسی خود هم سرایت کند کدام دریافت از تیر رس شک در امان می‌ماند❓ 🔷 بالاخره اصالت را باید به کدام قوه داد❓ 🔶 به سوال دیگری هم باید پرداخت و آن این‌که حوزه دریافت‌های قوه وهم تا کجاست❓ و اساسا کارایی و واقع‌نمایی آن چه میزان است❓ 🔷 اگر بپذیریم که کار ذاتی این قوه « نمایش‌های غیر منطبق با واقع » است نه راهبری به دنیای واقعی، که کاستاندا ادعا نموده بود درآن صورت نظام معرفتی که کاستاندا عرضه کرده بود از اساس مخدوش خواهد بود. ♦️ گیاه‌هان قدرت و داروهای روان‌گردان همچون پیوت، قارچ، تاتوره و بذر ذرت که کاستاندا شرحی دراز درباره کشت و تربیت و طرز استفاده از آن‌ها در کتاب‌هایش آورده است همگی با منطق « محور قرار دادن قوه وهم » درعرفان ساحری است و به حاشیه راندن قوه درک و تعقل. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 ادامه دارد....🔻🔻