افتضاحات صوفیه 🔻
قسمت (سیزدهم) 3️⃣1️⃣
♦️ سپس احمد (بدوى ) فرمودند : قسم به عزت پروردگارم که هیچ فردی در جشن میلادم گناه نکرده مگر اینکه توبه می کندو بعد از تو به اش بسیار خوب میشود و من وقتى حيوانات وحشی و ماهیان دریا را مواظبت می کنم و بعضی از آنها را حامی بعضی دیگر کرده ام آیا خدا مرا از حمایت کسانی که در جشن میلادم حضور یافته اند عاجز می کند (الطبقات الكبرى ص ١٦٢)
🔷 و عجیب نیست که شعرانی این همه زندقه و کفر و جهالت و ضلالت را در کتابش روایت کرده ، اوحتی در مورد خود هم دروغ بسته است.
🔶 او می گوید سید بدوی- که ٤ قرن قبل از او مرده دستش را از قبر برای سلام دادن به او بیرون می آورد و گوشه ای از گوشه های مسجد را برایش آماده کرده بود که با زنش هم بستر شود و اینکه وقتی از جشن میلاد سید بدوی تاخیر می کرده این بدوی از قبرش بیرون می آمده و و پرده روی قبر را بر می داشته و میگفته عبدالوهاب دیر کرده نیامد!! و این عین عبارت او در این باره است، می گوید :
🔷 علت اینکه من همه ساله در جشن میلاد احمد بدوی شرکت می کردم این بود که شیخ عارف بالله تعالى محمد شاوی رضی الله عنه که یکی از بزرگان خانه ایشان رحمه الله بود از من در گنبد جلوی سرورم احمد رضی الله عنه عهد گرفت و مرا با دست خویش به او تحویل داد ایشان دست مبارکشان را از ضریح بیرون آوردند و دست مرا گرفتند گفت ای سرورم به او توجه کنید و او را تحت نظرتان داشته باشید.
🔶 در آن هنگام از سرورم احمد شنیدم که در قبر گفت :بله، سپس عبدالوهاب شعرانی ادامه داده و می گوید وقتی با همسرم ام عبدالرحمن که بکر بود ازدواج کردم ۵ ماه به او نزدیک نشدم ایشان (بدوی) نزد من آمد و مرا که همسرم نیز با من بود بر گرفتند و بالای قسمت چپ داخل گنبد رختخوابی پهن کردند و حلوایی برایم پختند و زندگان و مردگان را دعوت کردند و فرمودند: اینجا بکارتش را بردار در نتیجه همان شب کار انجام شد .
🔷 سپس می گوید: در شب میلاد ایشان در سال ٩٤٨ ه ق شرکت نکردم و در آنجا بعضی از اولیاء بودند که به من خبر دادند سرورم احمد رضی الله عنه در آن روز پرده ضریح را بر می داشت و می گفت :عبدالوهاب دیر کرد نیامد. الطبقات الكبرى ج ١ ص ١٦٢ و ١٦٣)
🔶 این نمونه هایی زشتی است که از فرزندان مسلمان خواسته می شود که آنان را الگوی خود کنند و اینست چهره حقیقی تصوف و این چهره هایی از بزرگان و سر دمداران آنان است و اگر میخواستیم یکی یکی آنان را بشماریم از هدفمان در این کتاب کوچک خارج می شدیم.
🔷 و بحمد الله به توفیق او ما در کتابمان به اسم (الفكر الصوفي في و ضوء الكتاب و السنه این مطالب را بسط داده ایم هر کسی علاقه دارد می تواند به آن مراجعه کند و از خداوند طلب توفیق میکنم و بر او تکیه کرده و از او مدد می جوییم که جامعه مسلمان را از این سرطان خبیث که عقیده و اعمال و جامعه مسلمانان را فاسد کرده پاک کند و سلام و درود و صلوات بر پیامبر کامل پاک داعی به سوی راه خدای عزيز وحميد.
♦️ بخش دوم
🔻 چطور با یک صوفی مجادله کنیم:
🔷 بعد از اینکه در بخش قبلی خطرات فکر تصوف را بیان کردیم بر هر کسی که این مو ضوع را دانست لازم است که برای کندن این درخت خبیث از مجتمع اسلامی تلاش کند و این هدف به دست نمی آید جز با دعوت حقیقی به سوی الله عز و جل و رسوا کردن این تصوف منفور که خود را در لباس هدایت و پاکی پوشانده و کفر و زندقه خود را پنهان کرده است.
🔶 برای همین بر هر کسی که حقیقت را شناخت واجب است که برای نشر وتبليغ حق بكوشد و بر هر کس که این شر را شناخت واجب است برای برکندن درختش بکوشد.
♦️ از آنجاییکه بسیاری از جوانان حقیقت تصوف را نمی دانند و احاطه علمی کافی به کفریات و اکاذیب و چرندیات و خز عبالاتش ندارند هنگام مناقشه با صو في ها نمی توانند به خوبی جواب آنها را بدهند و یا آنها را به حق قانع کرده و یا بر آنان اقامه حجت کنند.
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد....🔻🔻