آتلانتیس: تمدن گمشده: «ATLANTIS» ⁉️🔻
قسمت (دوم) 2️⃣
♦️در جستوجوی لوح زمرد:
🔷 فکر میکنید اهمیت آتلانتیس در چیست که چنین تحقیقات فراوانی درمورد آن انجام شده است❓پاسخ این سوال چیزی نیست جز گنج آتلانتیس.
🔶 اگر آنچه افلاطون درمورد آتلانتیس گفته درست باشد، آنگاه هر آنچه از آن تمدن برجامانده باشد، ارزش غیرقابل تصوری خواهد داشت. این میراث بزرگ که به گنج آتلانتیس معروف شده، فقط شامل اجسام قیمتی (گنج معمولی!) نیست، بلکه تمام دانش، علوم و فناوریهای آن زمان را نیز در خود دارد.
🔷 مهمترین میراث آتلانتیس، گنجی است به نام لوح زمرد که هم در تورات و هم در بسیاری از افسانههای ملل از آن نام برده شده است.
🔶 طبق افسانهها، لوح زمرد درحقیقت شامل ۱۲ لوح سبز زمردین فاسدنشدنی و مقاوم در برابر همه عناصر است که خدای آتلانتیس باستان، دانش و علوم عالی را روی آنها کندهکاری کرده و هرگاه ملتی آن را در اختیار بگیرد، به تمدنی پیشرفته دست پیدا میکند.
🔷 گفته میشود بعد از نابودی آتلانتیس، این مصریان بودند که مالک این الواح شدند و تمدن پیشرفته مصر باستان هم در نتیجه این گنجینه ارزشمند پدید آمد.
🔻 آتلانتیس در گذر زمان:
🔷 پژوهشگران در مورد اینکه آیا افلاطون این داستان را از گذشتگان شنیده یا اینکه (دستکم بخشی از آن را) تحت تاثیر سنتهای قدیمیتر از خود نوشته، با هم توافق ندارند.
🔶 بعضی از پژوهشگران بر این عقیدهاند که افلاطون خاطراتی از بعضی حوادث گذشته را (مانند فوران کوه ترا و جنگ تروا) به این صورت در آورده؛ در حالی که بعضی دیگر اصرار دارند که او از بعضی حوادث دوران خود الهام گرفته، حوادثی مانند نابودی هلیکه در ۳۷۳ پیش از میلاد و حمله ناموفق آتنیها به سیسیل.
🔷 یکی از اولین کسانی که به صحت گفتههای افلاطون باور داشت، کرانتور شاگرد زنوکراتس بود که خود از شاگردان افلاطون به شمار میرفت. کار او که شرحی بر کتاب گم شده تیمائیوس افلاطون بود، ولی پروکلوس، از نوافلاطونیان قرن پنجم پیش از میلاد، به آن اشاره کرده است. به گفته پروکلوس، کرانتور از مصر بازدید کرده، با کاهنان صحبت کرده، بعضی آثار هیروگلیف را دیده که این داستان را تایید میکنند.
🔶 داستان افلاطون در زمان خود هم الهامبخش نویسندگانی شده بود. چند دهه بعد از کتابهای افلاطون، تاریخدانی به نام تئوپومپوس در مورد سرزمینی در آنسوی اقیانوس نوشت که مروپیس نام داشت.
🔷 این داستان در کتاب هشتم از مجموعه فیلیپیسا ذکر شده که در آن، مروپیدها را نژادی از آدمیان توصیف میکند که به بلندی دو مرد عادی بودند و در دو شهر در جزیره مروپیس میزیستند.
🔶 بعد از اینها تا قرنهای سوم و چهارم، نویسندگان و تاریخنگاران علاقه خود را به این تمدن گمشده حفظ کرده بودند، تا قرون وسطی از راه رسید و با تسلط کلیسا، تاریخ و ادبیات در کنار دیگر مظاهر خرد بشر به محاق رفت و تا افول قدرت کلیسا، قریب به یک هزاره در دیار فراموشان ماند.
♦️ به گفته موک، زلزله و توفان هولناکی که ۱۲هزار سال پیش در اقیانوس اطلس روی داد، نهتنها تمدن درخشان آتلانتیس را از میان برد، بلکه دامنه امواج خروشان آن همه خشکیهای زمین را در برگرفت و باید همان توفانی باشد که در کتابهای آسمانی از آن نام برده شده است (یعنی توفان نوح پیامبر). به گفته وی ۴هزار سال از آن توفان سپری شد تا تمدنهای انسانی بتوانند یک بار دیگر در نقاط مختلف کره خاکی جوانه بزنند.
🔷 شاید بتوان این فرضیات موک را به سونامی نسبت داد. ولی مشکل اینجاست که اینها خیلی با توصیف افلاطون از آتلانتیس که مشخصترین وجه آن «در مقابل ستونهای هرکول» است و اینکه نابودی آن در «۹هزار سال پیش از زمان سولون» یا ۹۶۰۰ سال پیش از میلاد رخ داده، جور در نمیآیند.
🔶 یکی از مهمترین دلایل تاریخی، نقشهای باستانی است که به نقشه پیریرایس، دریانورد ترک معروف شده و قاره آتلانتیس را به وضوح در میان اقیانوس اطلس نشان میدهد.
🔷 بعد از پایان دوران تاریک قرون وسطی، به جای تاریخدانان و کاوشگران، این بشردوستان بودند که آتلانتیس را دوباره کشف کردند. توصیفهای افلاطون از تمدن آتلانتیس، الهامبخش کارهای بسیاری از نویسندگان دوران رنسانس شد که در مورد آرمانشهر مینوشتند.
🔶 افرادی مانند سر فرانسیس بیکن که کتاب «آتلانتیس نو» را در سال ۱۶۲۷ نوشت. او آرمانشهری به نام بنسالم را در ساحل غربی آمریکا توصیف کرد که شباهت بسیاری به آتلانتیس افلاطون دارد. البته او مشخص نکرد که این شهر در آمریکای جنوبی واقع شده بود یا آمریکای شمالی.
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد....🔻🔻