▪️زلیلی من شنیدم گفت ▪️به مجنون چون رسیدم گفت ▪️ مگر این وادی دارالجنون است  ▪️که هر دیوانه دیدم  گفت ▪️نسیمی غنچه ایی را باز میکرد  ▪️به گوش غنچه کم کم گفت ▪️چمن باریزش باران رحمت  ▪️دعایی کرد و اوهم  گفت  ▪️ یقین پروردگاره آفرینش ▪️ به موجودات عالم  گفت  ▪️خمیر خاک آدم را سرشتند ▪️چو بر میخواست آدم گفت ▪️ مسیحا هم دم از اعجاز میزد ▪️ ز بس بیچاره مریم  گفت ▪️ علی را ضربتی کاری نمیشد ▪️ گمانم ابن ملجم  گفت ▪️ مگر خیبر ز جایش کنده میشد  ▪️یقین آنجاعلی هم  گفت.   «پایگاه شهید طیبه واعظی» @shahidvaezi