🌺
شعر و حماسه🌺
شاعر حمید هنرجو
وطن! با جوهر جان مینویسم داستانت را
شکوه آشکار و خستگیهای نهانت را
من از بوی گلاب و عطر شالی زار، سرشارم
به دنیایی نمیبخشم طلای زعفرانت را
غزل میبارد از روحات! عسل میجوشد از کوهات!
نمک پرورده عشقم، که عمری خورده نانت را ...
وطن! نام تو سنگینی کند بر گرده تاریخ
نبینم دشنهای بر شانههای مهربانت را
یقین دارم اگر لب وا کند زخم کهن سالت
روایت میکنی ایثار مردان جوانت را
اگر لب وا کند زخم ات، شکافم سینه خصم ات
همان گندم نمای جوفروش بد دهانت را
تلاطم میکنی و خوکها سرسام میگیرند
نمیفهمند راز موجهای بی کرانت را
در این گود پلنگ افکن که شیران تو میغرند؛
چه باک از ناسزای بزدلان، نام آورانت را
حماسه با تمام هیبتاش، با چشم حیرت دید
شکوه «آرش» و «اسفندیار» و «بابکان» ات را
«جهان آرا» و «طهرانی»، یَل میهن «سلیمانی»
به میدانی دگر در خلعت خون، «آرمان» ات را
هنوز از عصمت گلدستههایت حرفها دارم
که از بر کردهام موسیقی پاک اذانت را
قلم را دوست دارم تا که از عشق تو بنویسد
مبادا لکنت مزمن بگیرد کاتبانت را
خوشا صبح بهار ما که مرد تکسوار ما
فرا خواند به میدان لشکر صاحبدلانت را...
#شعر
#از_سپاه_متشکریم
#سپاه
منبع:
http://fna.ir/1u3c55
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
🆔️ @frontlineIR
🆔️ @frontlineIR