💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 3️⃣1️⃣ 🌐 علی وجهٍ کلی (1) 🏷 متن نهایه: فإذا بحثنا هذا النوع من البحث أمكننا أن نستنتج به أن كذا موجود و كذا ليس بموجود و لكن البحث عن الجزئيات خارج من وسعنا على أن البرهان لا يجري في الجزئي بما هو متغير زائل.و لذلك بعينه ننعطف في هذا النوع من البحث إلى البحث عن حال الموجود على وجه كلي فنستعلم به أحوال الموجود المطلق بما أنه كلي ❇️ توضیح قید علی وجهٍ کلی و اینکه در فلسفه از جزئیات بحث نمی شود 🔺دو دلیل برای عدم بحث از جزئیات در فلسفه می‌آورد 1. جزئی قابل احصاء نیست. از وسع ما خارج است. 2. جزئی متغیر زائل است. در جزئی برهان راه ندارد. 🔹منظور از جزئی چیست؟ 1. منظور قضیه جزئیه نیست. (جزیئه در مقابل کلیه که در سور قضایا می‌گویند) 2. منظور قضیه شخصیه است. 1️⃣ راه اول: جزئی نه کاسب است نه مکتسب 🔺جزئی نه کاسب است نه مکتسب، کاسب یعنی او بیاید اعطا نتیجه‌ای کند اعطاء یک امر دیگری کند؛ مکتسب نیست یعنی هیچ گاه جزئی هم از دل یک قیاس به دست نمی‌دهد. 🔺کاسب نیست: از جزئی نمی‌شود نتیجه‌ای گرفت؛ ده بار هم ببینی می‌خندد نمی‌توانی نتیجه خندان بودن را بگیری. و نمی‌توان خندان بودن غیر زید را نتیجه گرفت. 🔺مکتسب نیست: هیچگاه از دل قضایا قضیه شخصیه به دست نمی‌آید. ممکن است موجبه جزئیه یا سالبه جزئیه به دست بیاید ولی شخصیه به دست نمی‌آید. 🔺قضیه شخصیه در هیچ یک از علوم برهانی به کار نمی‌رود و حتی بحث فلسفه هم نیست. 🔺این کاسب و مکتسب را ما روی قیاس مطرح کردیم اگر در حد و تعریف ببرید باید عبارت را تغییر بدهید. 🔺در قضیه شخصیه ما آن را با حس می‌یابیم و نمی‌دانیم مبرر آن چیست، لذا قابل تغییر است و فی حد ذاته فساد پذیر است و نمی‌شود گفت الا و لابد اینچنین است؛ اما اگر علت را دانستیم از فضای شخصیه خارج می‌شود و به کلی باب برهان وارد می‌شود. 🔺موقعی که بعض الانسان گفته می‌شود به جزئی بما هو کلی نگاه شده است. 🔺نه تنها از جزئی نمی‌شود جزئی نتیجه گرفت بلکه حتی از کلی نیز نمی‌توان یک جزئی (به معنای شخصی) نتیجه گرفت. 2️⃣ راه دوم: کلی بودن مقدمات به معنای کلی باب برهان (در پست بعد خواهد آمد) 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac