💠 💠 💢بخش 1️⃣4️⃣ 🌐 علت و معلول 🔺 بی گمان علیت به معنای تأثیر چیزی در چیزی دیگر و وابستگی یکی به دیگری، همواره در ذهن بشر وجود داشته است و انسان ها زندگی روزمره را با پذیرش آن گذرانده اند و می گذرانند. 🔺 اما نظریه پردازی درباره آن و معرفی اقسام و احکام آن با تاریخ فلسفه گره خورده است. نخستین فیلسوفان یونان در جست و جوی علت بوده اند. سقراط و افلاطون با طرح نظریۀ مُثُل، بر علت صوری تأکید کرده اند تا اینکه ارسطو با تفصیل بیشتری به همه اقسام علل چهارگانه پرداخته، جایگاه مهمی برای آن در فلسفه قائل شده است. پس از او، بخش مهمی از فلسفه به این موضوع اختصاص یافت و با شکل گیری فلسفه اسلامی، فیلسوفان مسلمان بر دامنه مباحث آن افزودن و دستاوردهای درخشانی در این زمینه فراچنگ آوردند. 🔘 حقیقت علت و معلول 🔺 علت که از آن به سبب هم یاد می شود، آن چیزی است که وجود چیز دیگری به او نیازمند و وابسته است؛ درحالی که وجود او به آن چیز وابسته و نیازمند نیست. معلول آن چیزی است که در وجود خود به امر دیگری وابسته و نیازمند است. 🔺 علیت و معلولیت رابطه ای وجودی است و علت و معلول در فلسفه اسلامی از احکام موجود بما هو موجود هستند؛ درحالی که علیت در فلسفه ارسطو بیشتر صبغه طبیعت شناختی داشته است تا صبغۀ هستی شناختی. 🔺 مباحثی که در فلسفه اسلامی دربارۀ علت و معلول مطرح شده، بیشتر ناظر به علت و معلول ایجادی است یعنی منظور از علت، علت هستی بخش و مفیض وجود است و معلول در وجود خود وابسته به علت است. 🔘 اصل علیت 🔺 هر ممکن الوجودی برای آنکه موجود شود، نیازمند چیز دیگری است. ممکن بالذات آن است که نه وجود برای آن ضرورت دارد و نه عدم. ممکن بالذات به شیئی گفته می شود که اگر ذات آن به تنها و با قطع نظر از غیر درنظر گرفته شود، هیچ یک از وجود و عدم برای آن ضرورت ندارد. ازاین رو، گفته می شود نسبت ممکن بالذات به وجود و عدم یکسان است و به تنهایی و با قطع نظر از غیر، نه وجود دارد و نه معدوم است. 🔺 موجود یا معدوم شدن ممکن به تنهایی و بدون دخالت غیرترجح بلامرجح بوده، ترجح بلامرجح محال است. پس ممکن به تنهایی و بدون دخالت غیر، نه موجود می شود و نه معدوم، و هرگاه موجود یا معدوم شد، به وسیله امر دیگری موجود یا معدوم می گردد و آن امر دیگر همان علت است. 🔘 اقسام علل 🔺 ابن سینا در تقسیم علل به چهار (یا پنج قسم) با تمرکز بر ارتباط وجودی میان علت و معلول، اقسام آن را بیان می دارد. علت هر چیزی، یا جزئی از وجود آن چیز است یا جزء آن نیست. در فرض نخست یا آن جزئی است که به وسیله آن معلول، شیئی بالقوه است و یا آن جزئی است که به وسیله اش معلول، شیئی بالفعل است. علتی که جزء معلول و مایۀ بالقوه بودنش باشد، علت مادی نامیده می شود، و علتی که جزء معلول و مایۀ فعلیت آن باشد، علت صوری نام دارد. 🔺 اگر علت جزء معلول نباشد، یا امری است که معلول به دلیل آن به وجود می آید یا چنین نیست. در فرض نخست، علت غایی است. در فرض دوم، علتی که جزء معلول نیست و معلول به دلیل آن موجود نمی شود، یا وجود معلول ناشی از آن است، نه به نحوی که معلول حال در او باشد و یا وجود معلول ناشی از آن و حال در آن است. در فرض نخست علت فاعلی، و در فرض اخیر موضوع نامیده می شود. می توان موضوع را به مادی برگرداند و اقسام علت را چهار دانست. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 209_214 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac