⬆️⚠️پرسش و پاسخ داستان یهود 🔺وقتی بنی‌اسرائیل به سرزمین کنعان رسیدن، اوضاع پیچیده شد. توی کنعان، خبری از زمین‌های خالی و صلح و صفا نبود؛ بلکه پر از اقوامی مثل کنعانی‌ها، فلسطینی‌ها، یَبوسی‌ها و اموری ها و چند قوم دیگه بود که هر کدوم معبد خودشون رو داشتن و کلی خدای مختلف رو پرستش می‌کردن. یکی از مشهورترین این خدایان بعل بود که حسابی بین کشاورزهای کنعانی طرفدار داشت. از طرفی، مولوخ خدای خشن بود که به‌خاطر قربانی‌های انسانی معروف شده بود. ▫️بنی‌اسرائیل هم طبق تورات، با دستوری از جانب خداوند وارد شدن که باید این اقوام رو از بین ببرن یا از سرزمین بیرون کنن. البته این دستور فقط در تورات هست؛ اما اگه نگاهی به قرآن بندازیم، ماجرای ورود به سرزمین موعود کمی متفاوت‌تر روایت شده. در قرآن کریم (سوره مائده، آیه ۲۱)، خداوند به بنی‌اسرائیل دستور می‌ده که وارد سرزمین مقدس بشن، اما حرفی از نابودی ساکنان بومی نیست. این یعنی دستوری که در تورات هست، دست‌کاری شده و تحریف‌شده به نظر میاد، چون خداوند هیچ‌وقت به نابودی اقوام و مردم بدون دلیل راضی نمی‌شه! 🔸اما بعضی از بنی‌اسرائیل، به‌خصوص اون‌هایی که از نسل یهودا بودن، به‌شدت اهل مدارا نبودن و انگار دوست داشتن همیشه در حال جنگ باشن! چه با اقوام بومی مثل فلسطینی‌ها، و چه با قبایل دیگه بنی‌اسرائیل. اصلاً اگه یه روز نمی‌جنگیدن، انگار زندگیشون ناقص بود! همش به دنبال این بودن که قدرت بیشتری از بقیه داشته باشن و توی سهم‌بندی سرزمین، یه چیزی بیشتر گیرشون بیاد. 🔹البته جنگ‌ها با بومی‌ها هم همیشه موفق نبود. مثلاً شهرهای مهمی مثل غزه، عسقلان و جت در دست فلسطینی‌ها باقی موندن و بنی‌اسرائیل هرچی تلاش کردن، نتونستن این شهرها رو بگیرن. پس با خودشون گفتن: "فعلاً بریم سراغ بخش‌هایی که می‌تونیم بگیریم". نتیجه چی شد؟ برخی از قبایل حتی با بومی‌ها سازش کردن و با اون‌ها همزیستی کردن. از این همزیستی بود که کم‌کم بت‌پرستی و آیین‌های کنعانی بین بعضی از بنی‌اسرائیل رواج پیدا کرد، کلا مستعد انحراف بودن 😒 👈یهودا و هم‌نسل‌های افراطی‌شون توی این مدت هم با بومی‌های بت‌پرست جنگیدن، هم با قبایل دیگه مثل افرایم و بنیامین سرِ تقسیمات جنگ داشتن. انگار نه با خودشون کنار می‌اومدن، نه با بقیه اقوام! می‌خواستن به همه ثابت کنن که مدارا و دوستی به درد نمی‌خوره، و جنگ راه‌حل همه چیزه!