#آموزه_ناب_در_مجازی قسمت_۱۰۳
#جوانمرد_قصاب
پیشنوشت: متروسواران تهران شاید بارها این نام را از بلندگوی مترو شنیدند:
👈ایستگاه
جوانمرد قصاب 👇
🔻
این جوانمرد کیست؟🔻
✍ عبدالحسین همیشه با وضو بود. وقتی از او می پرسیدند:چه خبر از وضع کسب و کار؟
می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه...!
🔸هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود،
سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
🔹اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. میگفت:
«برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست».
💠وقتی که از فقر یک مشتری مطلع میشد، نمیگذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید.
مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و با احترام به دستش میداد.
🔸گاهی پول را میگرفت و دستش را میبرد سمت دخل و دوباره همان پول را میداد دست مشتری و می گفت:
«بفرما ما بقی پولت».
👌این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و درنهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس به شهادت🩸 رسید.
✨
شهید عبدالحسین کیانی✨
💫
همان جوانمرد قصاب است!💫
📲نقل ازکانال📜 اساطیر نامه
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
لینک گروه👈
شورای ادمین گام دوم
ِلینک کانال👈
سکوی گامدومانقلاب