✨نفس گرم استاد✨
قاسم لات محله بود که تا پاسی از شب در قهوه خانه به سر میبرد.
هر وقت ایت الله قاضی را میدید جلو میرفت و سلام میکرد و عرض ارادت ..
🔸مرحوم قاضی شبی به قاسم گفت: «قاسم، مگر محبت من را نداری، پس امشب بلند شو و قبل از نماز صبح،
#نماز_شب بخوان و بخواب».
قاسم می گوید: «من نماز صبح بلد نیستم، چه برسد به نماز شب؛ نمی توانم آن موقع صبح بیدار شوم، چرا که تا ظهر مي خوابم.»
مرحوم قاضی جواب می دهد که «تو نیت کن، من بیدارت می کنم.» بیدار کردن مرحوم قاضی مثل این نبوده است که برود درب خانه اش رو بزند.
قاسم سحر آن شب وقتی بیدار شد دید چه حال خوشی دارد🌱
قاسم رفت وضو بگیرد و همین که آستین ها را بالا می زد، می گفت:« خدایا در این دنیا کسانی هستند که صدایشان برای ملائکه و تو آشناست؛ اما صدای من آشنا نیست، دیر به درگاهت آمده ام، مرا بپذیر»
قاسم بعد از این قضیه جزء شاگردان آیت الله قاضی می شود؛ به طوری که مردم نیم خورده غذایش را برای تبرک می بردند...
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴
https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff