🔴 مردان آهنین
ادبیات چاله میدونی داشت، ریش سه تیغه ، تیپ اسپرت ،شلوار جین و تیشرت آستین کوتاه ،از بچه های دهه شصتی بود . وقتی با هم صبحانه میخوردیم توی ذهنم این بود که حتما مکانیکی ،راننده اسنپی چیزی هست. میگفت آدم فنی هست و سالها کنار دست پدرش توی گاراژ تعمیر ماشین میکرده. گاهی وسط بحث چند فحش آبدار هم به برخی مسئولین کم کار میداد. میخواست برام چایی بریزه اجازه ندادم ،خواهش کرد بذار به اندازه ریختن یک لیوان چای به شما سادات خدمتی کنم، بزرگواری خاصی داشت . احترام عجیبی برای سادات قائل بود ،کلام و رفتارش پر بود از مرام و معرفت . اعتقاداتش نسبت به دین و اهل بیت مثل قدیمی ها بود .
جانباز ۷۰ درصد بود مدارک پزشکی اش رو نشونم داد
،در اکثر عملیاتهای بزرگ در سوریه و عراق در کنار شهید سلیمانی حضور داشت و فرمانده محور بود. خاطرات ناب و جالبی از آزادسازی حلب و بوکمال سوریه داشت.
بدنش پر بود از ترکش ، رد گلوله های داغ در بدنش پیدا بود ،
چندین بار تا حد شهادت مجروح شده بود.
در یک عملیات با قناسه حدود ۳۰ داعشی را به درک واصل کرده بود.
دشمن انواع مهمات جنگی مانند گلوله و نارنجک و خمپاره و مواد شیمیایی و... را برای از پا در آورنش امتحان کرده بود.
۵ بار بخاطر اثرات موج انفجار شوک درمانی شده ،جانباز اعصاب و روان هم هست
، میگفت صورتم رو میتراشم چون شیمیایی شدم و باید داروهای خاص به بدنم بزنم ،ریه هایش حسابی درگیر عوارض بکارگیری سلاح های شیمیای توسط داعشی ها بود ، افتخار جانباز شیمیایی بودن را هم داشت .
برای عبور از گیت های بازرسی در اماکن امنیتی همیشه مشکل دارد ، چون بدنش پر است از پاره های آهن و ترکش،
میگفت بیش از ۴۰۰ داعشی و تکفیری را مستقیما خودش در جنگ های شهری و میدانی به درک واصل کرده
، دوتا انگشتر روی دست داشت که از سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفته بود.
من با کوهی از ادعا در مقابل این پاسدار جوان سپاه قدسی احساس کوچکی میکردم
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴
https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff