چرا بعد از 1400 سال هنوز برای امام حسین (ع) مجلس عزا بر پا می کنیم؟ حدود 1400 سال پیش امام حسین(ع) و 72 نفر از یارن ایشان به طرز وحشتناکی به دست سپاهیان یزید به خاک و خون کشیده شدند و خانواده ایشان به اسارت رفتند. و امروز بعد از گذشت صدها سال شیعیان یاد و خاطره آن شهیدان را گرامی می دارند و برای ایشان گریه می کنند و به سر و سینه می زنند. این موضوع در تاریخ بی سابقه است. فجایعی به حسب ظاهر بسیار بزرگتر در تاریخ اتفاق افتاده که میلیونها انسان به قتل رسیده اند، اما پس از مدتی زمینه های احساسی در آن کمرنگ شده و تحلیل های تاریخی جایگزین آن شده است. به همین دلیل این پرسش گاه به ذهن انسان خطور می کند که به راستی چرا شیعیان بعد از گذشت این زمان طولانی هنوز مانند روزهای اول واقعه و یا حتی بیشتر از آن ابراز احساسات پرداخته و بر این ماجرای تلخ اشک ماتم می ریزند. 1. معیار بزرگی ابعاد یک فاجعه تنها به تعداد افرادی که در آن تلف می شوند نیست بلکه جایگاه و موقعیت آن افراد در جامعه نیز مورد توجه قرار میگیرد. روزانه حوادث مختلفی در جوامع بشری اتفاق می افتد که گاهی در یکی از آنها چندین نفر جان خود را از دست می دهند اما اگر تنها رئیس جمهور یک کشور در حادثه ای کشته شود به مراتب مسئله مهمتری تلقی می شود و بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. وجود پاکی که در حادثه کربلا به شهادت می رسد یکی از 14 انسان برگزیده خداست که در همه فضایل سر آمد همه انسانها در همه اعصار بوده اند. همچنین یاران او از برترین انسانها و از سبقت گیرندگان بر ایمان و تقوا بوده اند. بنابراین از آنجا که شخصیت و جایگاه امام حسین(ع) با هیچکس قابل قیاس نیست، سوگواری بر مصیبت او نیز رنگ بویی متفاوت به خود می گیرد. در زیارت عاشورا می خوانیم : مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَفى جَميعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ راستى چه مصيبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمين.   2. آنچه در کربلا اتفاق افتاد تنها برخورد خونین دو طایفه نیست. بلکه برخورد دو جریان و ایدئولوژی است. جریانی استکباری و شیطان محور و دیگری جریانی توحیدی و خدا محور.  برخورد این دو جریان پیوسته هم در نفس انسان و هم در میان جوامع در طول تاریخ وجود داشته و نبردی آشکار و پنهانی در جریان بوده است. بازگویی و تحلیل این واقعه آن هم با همراه نمودن زمینه های عاطفی موجب زنده نگاه داشتن انگیزه های توحیدی در انسان و موجب پایمردی او در جبهه توحید می شود. 3. جلسات عزاداری صرفا جلسات گریه و سینه زنی نیست. در این جلسات شور حسینی با شعور همراه می شود موعظه های اخلاقی, بیان احکام و عقاید, امربه معروف و نهی از منکر در هیچ زمانی بیشتر و بهتر از مجالس عزاداری اباعبدلله الحسین(ع) در قلوب تاثیر گذار نیست. دلیل این امر آن است که قلبهای عزادار برای  امام حسین(ع) با ذکرمصیبت امام(ع)و جاری شدن اشک امادگی بیشتری برای پذیرش حق پیدا می کند که خود موجب اصلاح قلب انسان است.  4. آنچه سوگواری برای انسانهای معمولی را با گذر زمان کمرنگ می نماید، گسست عاطفی است که با گذر ایام و توالی نسلها اتفاق می افتد اما محبت مردم به اهلبیت(ع) ریشه هایی فراتر از مناسبات دنیایی دارد و از جنسی دیگر است از این رو سوگواری بر مصائب آنان نیز هنوز به قوت خود باقیست. 5. بعد از شهادت امام حسین(ع) ائمه علیهم السلام سعی فراوانی در برپایی مجالس عزاداری و ذکر مصیبت امام شهید(ع) داشته اند و شیعیان را به برپایی اینگونه مجالس امر فرموده اند، و این خود بهترین دلیل است که این روش مطلوب خدا و رسول الله است و باید به آن اهتمام داشت. ادامه دارد.... 🏴@gamedovomeenqelab