دروغگویی بی اندازه ترامپ و جایگزین کردن منافع مالی و شخصی به جای منافع ملی آمریکا موجب بی اعتمادی دوستان و متحدان به آمریکا شد، آیا جو بایدن می تواند اعتماد دوباره آنان به آمریکا را احیا کند، در حالی که آنان به اصل نظام دموکراتیک آمریکا بی اعتماد شده اند که شاید در ۲۰۲۴ و ۲۰۲۸ ترامپ های دیگری تولید کند
⭕️جوزف نای، استاد دانشگاه هاروارد
پراجکت سیندیکیت
دوستان و متحدان امریکا اعتماد خود را به واشنگتن از دست داده اند. زیرا اعتماد رابطه نزدیکی با راستگویی دارد و دونالد ترامپ در این زمینه اصلا خوشنام نبود. البته همه روسای جمهوری امریکا دروغ گفته اند اما هرگز دروغگویی های آنها در حدی نبوده است که اعتماد به آنها را پایین بیاورد. نظرسنجی های بین المللی نیز نشان می دهد، قدرت نرم امریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ بشدت پایین آمده است.
اما آیا جو بایدن، رئیس جمهوری منتخب امریکا میتواند این اعتماد را احیا کند؟ در کوتاه مدت میتوان گفت بله. ایجاد تغییرات در سبک و سیاق سیاستهای امریکا می تواند جایگاه این کشور را نزد بیشتر کشورها بهبود بخشد. ترامپ با همه روسای جمهوری پیشین امریکا تفاوت داشت چرا که ریاست جمهوری امریکا در حقیقت اولین پست سیاسی او بود و پیش از آن در دنیای املاک و مستغلات خود در شهر نیویورک فعالیت میکرد. او پیش تر از طریق برنامه تلویزیونی اش اظهارتی را بیان می کرد که توجه رسانهها را به خود جلب و همین مساله به او کمک می کرد تا کنترل بیشتری بر خواستههای خود داشته باشد، اما برعکس در نقطه مقابل او بایدن سیاستمداری حرفهای و مجرب است که بواسطه دههها حضور در سنای امریکا و ۸ سال معاونت رئیس جمهوری، تجربه طولانی مدت در سیاست خارجی دارد. بایدن از زمان انتخابات تاکنون و اظهارات و انتصابات اولیهای که داشته است، تاثیر مثبتی بر متحدان امریکا داشته است و آنها را نسبت به راهی که وی در پیش خواهد گرفت، مطمئن کرده است. مشکل ترامپ با متحدان امریکا، شعار "نخست امریکا" نبود. زیرا هر رئیس جمهوری در پی ارتقای منافع ملی خود است، اما مساله مهم اخلاق سیاسی هر رئیس جمهوری این است که این منافع ملی را چگونه تعریف می کند.
ترامپ در این خصوص تعاریف محدود خود را داشت. به گفته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، وی گاهی منافع ملی را با منافع شخصی، سیاسی و مالی خود اشتباه می گرفت. در حالی که همواره روسای جمهوری امریکا، بویژه بعد از زمان هری ترومن اغلب دیدگاه های گسترده ای در مورد منافع ملی داشته اند و آن را با منافع شخصی خود اشتباه نگرفته اند. ترومن در دوره خود متوجه شد، کمک به دیگران در جهت منافع ملی امریکا است و بنابراین حتی در طرح مارشال، از نام خود نیز گذشت تا بتواند به بازسازی اروپای پس از جنگ جهانی کمک کند.
در مقابل ترامپ هیچ احترامی برای اتحاد و چند جانبه گرایی قائل نبوده و رفتارهای او در جلسات گروه هفت یا ناتو نیز بیانگر همین امر بود. او حتی زمانی که شروع به وارد آوردن فشارهای اقتصادی بر چین کرد، کاری که واقعا به نفع امریکا بود، نتوانست کاری از پیش ببرد، زیرا همزمان شروع به وضع تعرفه هایی برای متحدان امریکا کرد. از همین رو بود که پس از بروز مساله هوآوی، این تردید جهانی به وجود آمد که آیا مخالفت ترامپ با غول فناوری چین واقعا به دلیل نگرانی های امنیتی است یا بیش از آن دلایل تجاری دارد؟
خروج ترامپ از سازمان بهداشت جهانی و توافق آب و هوایی پاریس، بی اعتمادی جهانی به تعهد امریکا نسبت به مقابله با تهدیدهای جهانی مانند گرم شدن کره زمین یا بیماری های همه گیر را بیش از پیش کرد. برنامه بایدن برای بازگشت به هر دوی اینها و سخنان اطمینان بخش او درباره ناتو، می تواند تاثیر سریعی بر بازگرداندن این اعتمادها داشته باشد.
اما بایدن همچنان با یک مشکل بزرگ رو به رو خواهد بود. و آن اینکه، اکنون بسیاری از متحدان امریکا این سوال را از خود می پرسند که چه بر سر دموکراسی امریکا آمده است. چگونه می توان به کشوری که در سال ۲۰۱۶ رئیس جمهوری مثل ترامپ را به وجود آورد، اعتماد کرد تا در سال های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۸ ترامپی دیگر به وجود نیاورد.
ادامه👇👇👇👇
🔴
@gamedovomeenqelab