نکته ی آیه شریفه؛ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ذكر چشم و گوش و دل در آيه، شايد از باب نمونه باشد، زيرا در قيامت علاوه بر خود انسان، از دست و پا و اعضاى ديگر هم سؤال مى شود(100) و آنها به سخن آمده، اعتراف مى كنند.(101) و ممكن است براى اين باشد كه انگيزه ى پيروى از ديگران از طريق ديدن يا شنيدن و يا انديشه و درك است. در طول تاريخ، بسيارى از فتنه ها و نزاع ها، از قضاوت هاى عجولانه يا حرف هاى بى مدرك ونظريه هاى بدون تحقيق و علم، بروز كرده است. عمل به اين آيه، فرد و جامعه را در برابر بسيارى از فريب ها و خطاها بيمه مى كند. چرا كه خوش بينى بيجا، زودباورى وشايعه پذيرى، جامعه را دستخوش ذلّت وتسليم دشمن مى كند. تقليد كوركورانه، پيروى از عادات وخيالات، تبعيّت از نياكان، باور كردن پيشگويى ها، خواب ها، حدس ها و گمان ها، قضاوت بدون علم، گواهى دادن بدون علم، موضعگيرى، ستايش يا انتقاد بدون علم، تفسير و تحليل و نوشتن و فتوا دادن بدون علم، نقل شنيده هاى بى اساس و شايعات، نسبت دادن چيزى به خدا و دين بدون علم، تصميم در شرايط هيجانى و بحرانى وبدون دليل وبرهان، تكيه به سوگندها و اشك هاى دروغين ديگران، همه ى اينها مصداق «لاتَقف ما ليس لك به علم» بوده و ممنوع است. به مقتضاى روايات متواتر و معتبر، پيروى از اصول قطعى شرعى (مانند فتواى مجتهد، يا علمى كه به اطمينان هاى نزديك به يقين اطلاق مى شود) پيروى از علم است. همچنان كه مردم از نسخه ى پزشك متخصّص و دلسوز، علم پيدا مى كنند، از فتواى مجتهد جامع الشرايط و متّقى نيز علم به حكم خدا پيدا مى كنند. بنابراين اين مرحله از علم كافى است، هر چند علم درجاتى دارد و مراحل عميق تر آن مانند: علم اليقين، حقّ اليقين و عين اليقين مى باشد. امامان معصوم عليهم السلام، اصحاب خود را از شنيدن و گفتن هر سخنى باز مى داشتند و به آنان توصيه مى كردند كه دربانِ دل و گوش خود باشيد. ودر اين امر، به اين آيه «لاتقف ما ليس لك به علم» استناد مى كردند. چنانكه امام صادق عليه السلام براى متنبّه كردن شخصى كه هنگام رفتن به دستشويى، توقّف خود را در آنجا طول مى داد تا صداى ساز وآواز همسايه را بشنود، اين آيه را تلاوت كرد وفرمود: گوش از شنيده ها، چشم از ديده ها ودل از خاطرات مؤاخذه مى شود. امام سجادعليه السلام نيز فرمود: انسان حقّ ندارد هرچه مى خواهد بگويد.(102) ----- 100) نور، 24 ؛ يس، 65 ؛ فصّلت، 20. 101) شايد عبارت «كل اولئك» اشاره باشد كه اين سه عضو، از باب نمونه است، وگرنه بدون «كلّ اولئك» هم معناى آيه تمام بود. 102) تفسير نورالثقلين. 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 @gamedovoom