ي تلاشي که انجام داده اند به حساب نياور، و هرگز حيثيت و موقعيت چشمگير يک انسان باعث نشود که تو کوشش و تکاپوي اندک او را بزرگ بشماري، (و بالعکس) موقعيت حقير يک انسان موجب نشود که کوشش و تکاپوي بزرگ او را کوچک به حساب بياوري. مالکا، در هر کار بزرگي که براي تو دشوار شود، و اموري که براي تو ابهام انگيز باشد، به خدا و رسول او رجوع کن. خداوند متعال خطاب به مردمي که ارشاد آنان را خواسته است مي فرمايد: (اي مردمي که ايمان آورده ايد اطاعت کنيد خدا را، و اطاعت کنيد رسول خدا و اولياء امور خود را، و اگر درباره چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و رسول او ارجاع کنيد). ارجاع به خدا، تمسک به کتاب محکم او است، و ارجاع به رسول او گرفتن سنت جمع کننده او است که (مردم را) پراکنده نمي کند. سپس براي قضاوت ميان مردم، کسي را که به نظرت بهترين فرد جامعه است انتخاب کن، که از اين صفات برخوردار باشد: 1- در تنگناي امور قرار نگيرد 2- مدعيان و متخاصمين او را وادار به لجاجت نکنند يا او را در معرض آزمايش قرار ندهند 3- به لغزشي که دچار شده ادامه ندهد و به حق برگردد 4- و رجوع به حق هر موقعي که آن را فهميد، براي او مشکل نباشد 5- و هرگز نفس خود را به پرتگاه طمع نزديک نسازد 6- و به جاي وصول به عالي ترين مرتبه فهم در کشف واقعيات به مراتب پايين آن قناعت نکند 7- از همه مردم در موقع شبه و ابهام محتاطتر باشد 8- از همه مردم در تمسک به دلايل محکم تر 9- و از مراجعه خصماء کمتر از همه دلتنگ باشد، 10- متحمل ترين مردم براي کشف واقعيات باشد 11- و قاطع ترين آنان در موقع آشکار شدن حکم 12- مداحي ديگران او را به خودبيني و تکبر گرفتار نکند 13- فريبکاري و نيرنگ بازي ها تمايلش را جلب نکند. و اينان اندکند. (اما وظايفي که زمامدار درباره قضات دارد): 1- کارهاي قضايي او را به طور فراوان تحت نظر بگيرد 2- در بذل مواردي که نياز او را منتفي بسازد و احتياج او را به سبب آن بذل، از مردم کم کند (برطرف نمايد) مضايقه مکن. 3- و مقام قاضي را در نزد خود چنان بالا ببر که هيچ يک از خواصت در آن مقام طمع نکند تا به اين وسيله از غافلگير شدن از طرف مردان نزد تو در امان باشد 4- به طور کلي در امور قضايي با دقت نظر کامل بررسي کن، زيرا اين دين در گذشته در دست اشرار اسير بود، که در آن با هواي نفس عمل مي شد و آن را وسيله دنياطلبي خود قرار داده بودند. سپس در امور کارگزارانت نظر کن: 1- آنان را با آزمايش (و تحقيق و کشف صلاحيت) به کار بگمار، نه از روي بخشش بي علت و استبدا، زيرا آنان مجموعه اي از شعبه هاي ظلم و خيانتند. 2- از ميان مردم کساني را براي کارگزاري انتخاب کن که تجربه و حيا دارند، از خاندان هاي صالح و صاحب قدم هاي مفيد در اسلام و داراي سوابق شايسته مي باشند، زيرا آنان داراي اخلاقي شريفتر و حيثيت و آبرويي صحيح تر مي باشند، و کمتر از ديگران خود را پرتگاه طمع ها قرار مي دهند. و داراي نظر رساتر در عواقب کارها مي باشند، 3- سپس عوامل و مواد معيشت آنان را فراوان نما، زيرا به اين وسيله است که بر اصلاح نفس خود قدرت پيدا مي کنند، و از دست درازي به آنچه که از دولت يا مردم در زير دست دارند بي نياز مي گردند و (با اين بي نيازي) در آن هنگام که با امر تو مخالفت کنند و يا در امانت تو خيانت بورزند، حجت تو بر آنان تمام است. 4- سپس همه کارهاي کارگزاران را تحت نظر بگير و بازرسان مخفي از ميان مردماني که اهل صدق و وفا هستند بر آنان بگمار، زيرا تحت نظر قرار دادن پنهاني امور کارگزاران آنان را وادار به حفظ امانت و مدارا با رعيت مي نمايد. و معاونان خود را با دقت کامل زير نظر بگير. در آن هنگام که کسي از آنان دست به خيانت گشود و اين خيانت را اخبار بازرسان مخفي تاييد کرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اکتفا نموده، و کيفر بدني را براي او اجرا کن، و آنچه را که به دست آورده است، از او بگير و او را به موقعيت ذلت و خواري بکشان و با نشان خيانت او را مشخص نما و ننگ تهمت را بر گردنش بياويز. امر ماليات را به گونه اي تحت نظر بگير که حال پرداخت کنندگان آن را اصلاح نمايد، زيرا اصلاح حال ديگر مردم در اصلاح ماليات و پرداخت کنندگان آن است. و براي ديگر مردم مصلحتي نيست جز با اصلاح حالت پرداخت کنندگان ماليات، زيرا همه مردم تحت کفايت ماليات و پرداخت کنندگان آن مي باشند. مالکا، نظرت در آباد کردن زمين بيشتر و رساتر از توجه به گرفتن ماليات باشد، زيرا ماليات بدون آبادي قابل دريافت نيست، و هر کس بدون آباد کردن زمين ماليات مطالبه کند، شهرها را خراب کرده و بندگان خدا را به هلاکت رسانده و روزگار زمامداري او به طول نمي انجامد، مگر اندکي. اگر پرداخت کنندگان ماليات از سنگيني آن و يا از آفتي شکايت داشتند، و يا اگر از قطع شدن آب، يا کمي باران، يا دگرگوني وضع زمين زراعي به سبب غرق شدن در سيل، يا اخلالي که بي آبي به آن زمين وارد آورده باشد، در اين موا