✨✨حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل کردند : ✨مرحوم ابوی قبل از فوت شان در یکی از وصایای که به اخوی اینجانب کرده بودند فرموده بودند:من دیگر عمرم به سر آمده و همین چند روز بیشتر مهمان شما نیستم و من با غسال صحبت کردم او می‌آید مرا می شوید و نمی خواهد مرا در خانه غسل بدهید همان جایی که همه را غسل میدهند مرا آنجا غسل بدهید. ✨مرحوم ابوی در شب چهارشنبه حالشان بد می شود و با من تماس می گیرند و من نزد ایشان رفتم. سپس یک سری وصایایی کردند در حالی که از گوشه چشمان مبارکشان به سقف نگاه می‌کردند و کلماتی را زمزمه می‌کردند از دنیا رحلت نمودند. ✨بدن ایشان را به غسالخانه بردیم مشاهده کردیم غسال انجا ایستاده ما به تصور اینکه او از طرف مدیریت بهشت معصومه آمده است چیزی نگفتیم و مدیریت آنجا هم به فکر اینکه این غسال از طرف ما آمده چیزی نگفت. ✨آن شخص فردی خوش سیما، با قد کشیده در حالی که دستکش های سفید نیز پوشیده بود مشغول غسل مرحوم اخوی شد و فقط یک قطره اشکی ایشان ریختند.،ما هم متوجه نبودیم ایشان چه کسی هستند وبرخوردمان با او خیلی عادی بود. هنگامی که آمدیم منزل یادمان افتاد که ما پولی به عنوان هدیه به غسال نداده ایم، شخصی را جهت پرداخت پول فرستادیم، مدیریت بهشت حضرت معصومه گفته بود آن غسال از جانب ما نبود ه ما فکر می‌کردیم شما او را فرستادید! به ولی الله الأعظم قسم، تا الان ما اورا ندیده ایم. ودر فیلمی که هنگام کفن کردن ایشان برداشتیم چهره همه ما درآن هست به غیراز چهره آن غسال ✨✨ ارواح مهربان ص273، 272 خلاصه شده