هدایت شده از قاف عشق
🍃🔻در سفری که باهم رفته بودیم وقتی فهمید من روزه ام دائم به فکرم بود که مبادا برای سحر یا افطار چیزی نداشته باشم بخورم غذایی کنارم می گذاشت یا برایم تهیه می کرد بعد مثل پروانه دورم می چرخید که مبادا آبی نوشیدنی ای چیزی کم و کسر داشته باشم سحر ها که می خواستم بیدار شوم با خودم می گفتم آهسته حرکت کنم که نکند مزاحم خواب و استراحت صالح بشوم جالب است یکبار هم اتفاق نیفتاد که سحر بیدار شوم و او را در خواب ببینم همیشه زود تر از من بیدار می شد وضو می گرفت و گوشه ای می ایستاد به نماز به زیارت هم که می رفتیم دیگر توی حال خودش بود ... انگار جزئی از حرم و بارگاه می شد دیگر به هیچ چیز توجه نداشت غرق در مناجات و نماز می شد 🍃🌷 @ghafeshgh  👈👈