بیچاره فقط دعام میکرد. تنها سرمایهای که داشت همین بود. غافل از اینکه دعا برای کسی مثل من که عاق مادر و پدر شده ثمری نداشت. اونموقع اینو نمیفهمیدما..الان مِفهمم اونهمه مصیبت از کجا سرم میومد. روزا زود میرفتم. شب دیر میاومدم. جای دونفر تو خیاطخونه کار میکردم! روزای تعطیل هم مرفتم دستفروشی تا قرض اسدی رو بدم.»
«اسدی همون صاحب کارگاهتون بود!؟»
«آره اسم خود خیر ندیده ش بود. این آقا عامل بیشتر بدبختیهای ماست.»
ادامه دارد..
🚫کپی حرام است!🚫
💔
🤝🎭
🦋💔🦋💔
🤝🎭🤝🎭🤝
🦋💔🦋💔🦋💔