📪 پیام جدید 💬خانم مقیمی شما فقط از بی حیایی نمینویسی. از ریش بی ریشه ی بعضی مردایی نوشتی که نفاق و دوررویی رو تو جامعه باب کردن تا ظاهر مذهبی اعتبارش و از دست بده. از تاثیر دوست بد و رفت و امد تو محیط گناه آلود نوشتی. از دکتر روانشناس غربی‌ نوشتی که تا پاش به زندگی محسن باز شد، بلا پشت بلا داره روی سرش هوار میشه. اشتباه نشه محسن الان تو شرایطیه که بعد از مدتها اعتماد بنفسش برگشته، زیر بلیط پدرش نیست، کسی نصیحتش نمیکنه‌، مثل چی پول درمیاره، با این اوضاع جنسیش هم تونسته بچه دار بشه و سرش و بالا بگیره که مشکلی نداره. ولی نمیفهمه که اینا خود بلاست. میدونی چرا؟؟ چون خود شیطون گفته من اعمال زشت رو واسه شما بزک میکنم، همچین خوشگلش میکنم که گناه به چشمتون عین ثواب بیاد، قبح و زشتی، بشه عین زیبایی! یجوری که دردت نیاد. کم کم غیرتت میره و دیگه علنییی میشینی با نارفیقت تا فیها خالدون **** مردم به گفتن و مسخره کردن. اونجاست که نه تنها از قسم دروغ بستن به سیدالشهدا خجالت نمیکشی و عذاب وجدان نمی‌گیری، بلکه احساس رضایت و مفید بودنم میکنی. تو تفسیر عُجب چیزای جالبی گفته شده. مثلا امام کاظم(ع) میگن: 💬یکی از اقسام عجب اینه که کار زشت انسان در نظرش زیبا جلوه میکنه و اون و نیکو میبینه. از طرفی پیامبر(ص)میگن: گناه رفته رفته عقل انسان و زائل میکنه. خب الان محسن ذهنش اصلا درگیر این نیست که کار اشتباهی کرده و با اصرار بر گناه، وجدان بیدار و فطرتش و خفه کرده تا قدرتی برای نهیب زدن بهش نداشته باشن. از طرفی عقلش در مقابل **** پرستیش کم شده و توان مقابله با نفسش و نداره. خدا نیاره اون روزی رو که آدم دست از همین توبه های نیم‌بند و عهدهای شکسته ش بکشه و غرق بشه تو لجن گناه و تا اینجاها برسه.😔😔😔 اون پری بخت برگشته که مونده با یه نطفه ی شبه **** و مال شبهه ناک و شوهری که تمام رفتار و سکناتش با گناه عجین شده چکار کنه؟؟ چرا ما پدر مادرا تا جوونیم نمیتونیم با بچه مون رفیق باشیم و بدیهاش و با اغماض ببینیم، انگار که برده داری کنیم به خودمون حق میدیم امانت خدا رو شده با فحش و سرزنش و تحقیر و کتک له کنیم، اعتماد بنفسش و نابود کنیم ولی دست از غرور و خشم و منم منم برنداریم. چون پدر مادریم تمام این حق ها رو به خودمون میدیم. بعد پس فردا که رفیق ناباب دور و بر بچه مون و گرفت و به رسم و آیین اون دراومد می دراومد میگیم چرااااا؟ مگه من چی کم گذاشتم واسش؟ آقای ملکی نون حلال گذاشتی سر سفره زن و بچت، دمت گرم. نمیخوام گناه محسن و توجیه کنم ولی اگه از پدر بودن فقط همین و نصیحت کردن و فهمیدی، نباید بیشتر ازین از محسن انتظار داشته باشی، میتونستی این دم آخری دست از نصیحت بیشتر برداری تا پسرت سر لج نیفته. شااید یکم فکر میکرد و برمیگشت. ولی افسوس😞😞😞