❇️ در سید احمد خوانساری(ره) ▪️مرحوم آیت الله العظمی در اواخر عمرشان یکی از استخوانهای پهلوی‌شان شکسته بود. گویا ایشان صبح‌ها در حیاط منزلشان قدم می‌زدند- منزل این مرجع عالی‌قدر هم استیجاری بود و تا آخر عمر، صاحب‌ منزل نشدند- ▪️یک درخت انجیر در حیاط بود که انجیرهایش به زمین می‌افتاد و زمین لیز می‌شد. خادم منزل وظیفه‌اش بود که اینها را جارو کند و هر روز جمع کند. شاید خادم تسامح کرده یا یادش رفته و جارو نکرده بود. ▪️وقتی ایشان از زیر درخت ردّ می‌شدند، این انجیر روی زمین را ندیده و سُر خورده و به زمین افتاده و استخوان پهلویشان شکسته بود. ▪️ایشان تا آخر عمرشان، این درد و نارحتی‌ای را که می‌کشیدند، به کسی نگفتند تا مبادا فرزندان و ارادتمندان ایشان، خادم را به خاطر غفلتی که کرده بود، توبیخ کنند. این مرد بزرگ‌ از تربیت‌شدگان همین مکتب است که مرزهای را در مصائب نیز رعایت می‌کند. 📚 پندهای سعادت، ص۲۲۴-۲۲۳، درس اخلاقهای آیت الله شب زنده دار زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2211447209Cc704661bd7